مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

اعترف علماء به نازل شدن آیه آکمل الدین در شاءن مولا علی(ع)

سیوطى، که از علماى اهل سنّت است و در کشور مصر مى زیسته و در نزد اهل سنّت انسان معتبرى محسوب مى شود، روایت زیر را در کتاب خویش نقل کرده است:

«ابو سعید خدرى مى گوید:

لَمّا نَصَبَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) عَلِیّاً (علیه السلام) یَوْمَ غَدیرِ خُمٍّ فَنادى لَهُ بِالْوِلایَةِ، هَبَطَ جِبْرَئیلُ بِهذِهِ الاْیَةِ: «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ ...»

هنگامى که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) در روز غدیر خم، حضرت على (علیه السلام) را به جانشینى خود منصوب کرد و ولایت او را بر مؤمنین اعلام کرد، جبرئیل نازل شد و آیه فوق را براى پیامبر آورد

طبق این روایت، که از خود اهل سنّت نقل شده، منظور از «الیوم» روز غدیر خم است و آیه مورد بحث در مورد ولایت و خلافت امیر مؤمنان(علیه السلام) نازل شده است.


 1 . هر چند در موضوع کتاب الغدیر، کتابهاى دیگرى، نظیر عبقات الانوار، المراجعات، احقاق الحق و مانند آن نوشته شده است، ولى این کتابها به پاى الغدیر نمى رسد; چون مرحوم علاّمه، دقیقتر و منظم تر بحث کرده است.

2 . تفاوت «صحابه» و «تابعین» در این است که صحابه به زیارت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نائل شده اند و در زمان حیات آن حضرت مى زیستند، ولى تابعین موفّق به زیارت پیامبر (صلى الله علیه وآله) نشده و در زمان حیات حضرتش نمى زیستند، بلکه در عصر صحابه زندگى مى کردند.

3 . الغدیر فی الکتاب والسّنة والادب، جلد 1، صفحه 230.

شبهاتی در مورد آیه اکمل الدین

سؤال دیگر: در بحثهاى قبل گفته شد که آیه سوم سوره مائده، آخرین آیه اى بود که بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نازل گشت و با نزول این آیه، دین کامل شد و مجموعه مقرّرات و قوانین لازم بطور کامل بر پیامبر نازل گشت; اگر چنین است پس چرا پس از آیه مورد بحث و در ذیل همان آیه، حکم «اضطرار و ضرورت» مطرح شده است؟ اگر آیه اکمال دین، آخرین آیه است و خبر از اکمال دین و مقرّرات و قوانین آن مى دهد، پس این قانون جدید چیست که پس از آن نازل شده است؟

پاسخ : از این اشکال به دو صورت مى توان پاسخ گفت:

جواب اوّل : این که مسأله اضطرار در قحطى یا گرسنگى، که در ذیل آیه مورد بحث آمده حکم تازه و جدیدى نیست; بلکه یک حکم تأکیدى است. زیرا این حکم قبل از نزول آیه فوق، در سه آیه قرآن آمده است:

الف ـ در آیه 145 سوره انعام، که یک سوره مکّى است، مى خوانیم:

قُلْ لا أَجِدُ فِی مـا اُوحِیَ إِلَىَّ مُحَرَّماً عَلى طـاعِم یَطْعَمُهُ إِلاّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنْزیر فَاِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً اُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بـاغ وَلا عـاد فَاِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ

بگو: در آنچه بر من وحى شده، هیچ غذاى حرامى نمى یابم; بجز این که مردار باشد، یا خونى که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک که اینها پلیدند، یا حیوانى که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیرِ خدا (نام بتها) بر آن برده شده است. امّا کسى که مضطر (به خوردن این محرّمات) شود، بى آن که خواهان لذّت باشد و یا زیاده روى کند (گناهى بر او نیست); زیرا پروردگارت، آمرزنده و مهربان است».

همانگونه که ملاحظه مى کنید در این آیه شریفه، که در مکّه و قبل از هجرت پیامبر (صلى الله علیه وآله) به مدینه نازل گشته، حکم اضطرار آمده است.

ب ـ در آیه 115 سوره نحل، که قسمتى از آن در مکّه و قسمتى از آن در مدینه

نازل شده، چنین آمده است:

اِنَّمـا حَرِّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزیرِ وَما اُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بـاغ وَلا عـاد فَاِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ

خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده اند، بر شما حرام کرده است; امّا کسانى که ناچار شوند، در حالى که تجاوز و تعدّى از حد ننمایند، (خدا آنها را مى بخشد; چرا که) خدا آمرزنده و مهربان است.

درآیه شریفه فوق،که قبل از آیه موردبحث نازل گشته، نیزحکم اضطرار آمده است.

ج ـ در آیه 173 سوره بقره، که در اوائل هجرت در مدینه بر پیامبر (صلى الله علیه وآله) نازل شد، نیز حکم اضطرار آمده است; و از آنجا که این آیه، شبیه آیه قبل است (البتّه با تفاوت اندکى) از تکرار آن صرف نظر مى کنیم.

نتیجه این که، حکم اضطرار قبل از آیه مورد بحث در سه آیه قرآن آمده است،(1)بنابراین آنچه در آیه مزبور آمده حکم جدیدى نیست و منافاتى با آیه اکمال دین ندارد و پس از آیه اکمال دین هیچ قانون جدیدى بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نازل نشد.

جواب دوم: آیات قرآن مجید به ترتیب نزول جمع آورى نشده است بلکه طبق دستور پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) به سبک خاصّى تدوین شده است، به عنوان مثال آیه 67 سوره مائده: «یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ...» به یقین قبل از آیه مورد بحث (آیه سوم سوره مائده) نازل شده است، ولى به هنگام تدوین پس از آن ثبت گردیده است; بنابراین، مانعى ندارد که حکم اضطرار هم قبل از آیه اکمال دین نازل شده باشد، ولى به هنگام تدوین، پس از آن آیه شریفه ثبت گردیده باشد

شبهاتی در مورد آیه اکمل الدین

اَلْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِْسْلامَ دیناً. . .

 امروز کافران از (زوالِ) آیینِ شما، مأیوس شدند; بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودانِ) شما پذیرفتم... .   آیه ۳ مائده

سؤال : ابتداى آیه سوم سوره مائده پیرامون گوشتها حرام سخن مى گوید(1) و در انتهاى آن، سخن از اضطرار و ضرورت و حکم آن است(2) و در وسط این دو مطلب، سخن از ولایت و امامت به میان آمده است. چه تناسبى بین مسأله ولایت و امامت و جانشینى پیامبر (صلى الله علیه وآله)، و مسأله گوشتهاى حرام و حکم اضطرار و ضرورت وجود دارد؟ آیا این خود شاهدى نمى شود که جملات مورد بحث از آیه، ارتباطى به بحث ولایت نداشته و مطلب دیگرى را تعقیب مى نماید؟

پاسخ : آیات قرآن مجید به صورت یک کتاب کلاسیک تنظیم نشده است، بلکه به همان شکلى که نازل مى گشت (و گاه با تغییرات و جابه جائى هائى)به دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله). ثبت مى شد، بنابراین ممکن است صدر آیه مورد بحث به خاطر سؤالاتى که از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) در مورد گوشتهاى حرام شده، قبل از واقعه غدیر نازل شده باشد، و بعد از مدّتى واقعه غدیر پیش آمده و آیه مورد بحث نازل گشته و کُتّاب و نویسندگان وحى آن را به دنبال حکم گوشتهاى حرام ثبت کرده باشند. سپس مسأله اضطرار یا مصداقى از مصادیق آن رخ داده و حکم آن نازل شده و ذیل آیه را که حاوى حکم اضطرار است به دنبال قسمت وسط آیه ثبت کرده باشند، بنابراین، با توجّه به نکته فوق، لازم نیست آیات تناسب خاصّى با هم داشته باشند.توجّه به این نکته، بسیارى از شبهات و اشکالاتى که پیرامون آیات قرآن مجید مطرح مى گردد را حل مى کند.

آیه اکمال دین

اَلْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِْسْلامَ دیناً. . .

 امروز کافران از (زوالِ) آیینِ شما، مأیوس شدند; بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودانِ) شما پذیرفتم... .

«سوره مائده، آیه 3»

آن روز، چه روزى بوده است؟

 روزى که آیه شریفه از آن سخن مى گوید، داراى چهار ویژگى مهم است.

اوّل : روزى است که باعث یأس و ناامیدى کفّار شد.

دوم : روزى است که مایه اکمال دین گشت.

سوم : روزى است که خداوند نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد.

چهارم : روزى است که خداوند راضى شد که دین اسلام، دین همیشگى مردم باشد.

راستى این روز بزرگ، با این ویژگیهاى چهارگانه، چه روزى بوده است؟

آیاتى از سوره معارج در تأیید داستان غدیر

بله دوستان همانطور که قبلا اشاره کرده بودم آیه۶۷ سوره مائده که به نام آیه تبلیغ معروف است در حقانیت مولا علی علیه السلام چند لحظه قبل از واقعه غدیر خم صورت پذیرفت . اکنون آیات دیگری را که در اثبات این واقعیت وجود دارد را برایتان بیان میکنم

بسیارى از مفسّران و راویان حدیث، در ذیل آیات اوّلیّه سوره معارج(1)، شأن نزولى نقل کرده اند که خلاصه اش چنین است:

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) على(علیه السلام) را در غدیر خم به خلافت منصوب کرد و درباره او فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»

چیزى نگذشت که خبر آن در اطراف پیچید، «نعمان بن حارث فهرى» که از منافقان بود(2) خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد:

 تو به ما دستور دادى که شهادت به یگانگى خدا، و رسالت تو بدهیم، ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و نماز و زکات دادى، همه اینها را پذیرفتیم، ولى به اینها راضى نشدى، تا این که این جوان (اشاره به على(علیه السلام)) را به جانشینى خود منصوب کردى و گفتى: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاه فَعَلىٌّ مَوْلاهُ» آیا این کار از ناحیه خودت بوده، یا از سوى خدا؟

پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: «قسم به خدایى که معبودى جز او نیست، از ناحیه خدا است».

«نعمان بن حارث» روى برگرداند و گفت:

«خداوندا، اگر این سخن حق است و از ناحیه تو است، سنگى از آسمان بر ما بباران!»

ناگهان سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت. و اینجا بود که آیه «سَئَلَ سائلٌ بِعَذاب واقِع» نازل گشت.

آنچه در بالا آمد مطابق روایتى است که در «مجمع البیان» از ابوالقاسم حسکانى نقل شده است(3); همین مضمون را بسیارى از مفسّران اهل سنّت و راویان احادیث علاّمه امینى در کتاب الغدیر، این روایت را از سى نفر از علماى اهل سنّت (با ذکر مدرک و عین عبارت) نقل مى کند، از جمله: «سیره حلبى»; «فرائد السّمطین» حموینى; «درر السّمطین» شیخ محمّد زرندى; «السّراج المنیر» شمس الدّین شافعى; «شرح جامع الصّغیر» سیوطى; «تفسیر غریب القرآن» حافظ ابو عبید هروى; «تفسیر شفاء الصّدور» ابوبکر نقّاش موصلى و کتابهاى دیگر.


 1 . «سئل سائل بعذاب واقع * للکافرین لیس له دافع * من الله ذی المعارج; تقاضا کننده اى تقاضاى عذابى کرد که به وقوع پیوست، این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمى تواند آن را دفع کند، از سوى خداوند ذى المعارج.»

2 . در بعضى از روایات «حارث بن نعمان» و در بعضى «نضر بن حارث» آمده است.

3 . مجمع البیان، جلد 9 و 10، صفحه 352.

با تفاوت مختصرى نقل کرده اند، مانند: «قرطبى» در تفسیر معروفش(1) و آلوسى در تفسیر روح المعانى(2) و ابواسحاق ثعلبى در تفسیرش(3).

آیه شریفه تبلیغ

یـا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مـا اُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رَسَالَتَهُ واللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَیَهْدِی القَوْمَ الکَافِرینَ

اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان; و اگر (این کار را) نکنى رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مى دارد و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى کند.   «سوره مائده، آیه 67»

این آیه شریفه، که به آیه تبلیغ مشهور شده است، پیرامون مهمترین مسأله جهان اسلام، پس از مسأله نبوّت و پیامبرى، بحث مى کند و به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)در اواخر عمر شریفش، با اصرار فراوان، دستور مى دهد که مسأله خلافت و جانشینى پس از خودش را با صراحت تمام با مردم در میان بگذارد و تکلیف مردم را از این جهت روشن کند. در تفسیر این آیه، دانشمندان شیعه و سنّى مطالب مختلفى بیان داشته اند

جمعى دیگر از دانشمندان و یاران پیامبر معترفند که آیه فوق پیرامون ولایت حضرت على(علیه السلام)نازل شده است.

در بین مفسّران اهل سنّت نیز عدّه اى روایت مربوط به ولایت امیرمؤمنان(علیه السلام)را نقل کرده اند، که مى توان به آقاى «سیوطى» در «الدّرّ المنثور، جلد دوم، صفحه 298» و «ابوالحسن واحدى نیشابورى» در «اسباب النّزول، صفحه 150» و «شیخ محمّد عبده» در «المنار، جلد ششم، صفحه 120» و «فخر رازى» در «تفسیر کبیر» و سایر تفاسیر اشاره کرد.

در این جا براى نمونه فقط قسمتى از کلام فخر رازى را نقل مى کنیم

نزلت الآیة فى فضل علی بن ابیطالب ولما نزلت هذه الآیة أخذ بیده و قال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقیه عمر فقال: هنیئاً لک یا بن أبی طالب! أصبحت مولای ومولى کل مؤمن و مؤمنة...(1)  

این آیه در مورد علىّ بن ابى طالب نازل شده است. هنگامى که این آیه شریفه نازل شد، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)دست على(علیه السلام) را گرفت (و بلند کرد) و فرمود: «هر کس که من مولاى او هستم پس این على هم مولى و رهبر اوست. پروردگارا ! کسانى که ولایت على را پذیرفته اند دوست بدار و کسانى که با او به دشمنى

برخاسته اند، دشمن بدار!» سپس عمر با على(علیه السلام) ملاقات کرد و به آن حضرت عرض کرد: «اى فرزند ابوطالب! این فضیلت و مقام بر تو مبارک باشد. تو از امروز مولا و رهبر من و همه مردان و زنان مسلمان شدى!»

 1 . الّتفسیر الکبیر، جلد 11، صفحه 49.