مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

نقاش را گفتم ...

گفتمش نقــاش را نقــشی بکــش از زندگی

با قــلم نقــش حبـــابی بر لــب دریــا کشیـد

گفتمش تصویــری از لیلی و مجنـون را بکش

عـکس حــیدر در کنـار حضــرت زهــرا کـشیـد

گفتمش بـر روی کــاغـذ عـشق را تصویـر کن

در بیابـــان بــــلا تصویـــری از ســـقا کـشیــد

گفتمش سختی و درد و آه گـــشته حــاصلم

گریه کرد، آهی کشید و نقش زینب را کشید

موری
http://mori33.blogfa.com

حدیث نور

امام علی (علیه السلام) فرمودند:
صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام
روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزه ‏هاست.
(غرر الحکم، ج 1 ص 416)

سوال ریاضی از امام علی(ع)

شخصى به حضور امام على (ع ) آمد و پرسید:
«عددى را به دست من بده که قابل قسمت بر 1،2،3،4،5،6،7،8،9باشد بى آنکه باقى بیاورد.»
امام على (ع ) بى درنگ به او فرمود:
«اضرب ایّام اسبوعک فى ایّام سنتک ».
(روزهاى هفته را بر روزهاى یکسال خودت ضرب کن که حاصل ضرب آن، قابل قسمت بر همه اعداد مذکور (بدون باقیمانده) خواهد بود.)
سؤال کننده هفت را در 360 (ایام سال) ضرب کرد حاصل ضرب آن 2520 شد، این عدد را بر 2،3،4،5،6،7،8،9، 1تقسیم کرد، دید بر همه این اعداد قابل قسمت است بدون آنکه باقى بیاورد.

حدیث نور

پیامبر اعظم (صل الله علیه و اله) فرمودند:
اَسَدُّ الاَعمال ثَلاثَة ذِکرُ الله عَلی کُلِّ حال وَ الاِنصاف من نَفسَک و مُواساةّ الاَخ فی المال .
استوارترین کارها سه چیز است: یاد خداوند در همه حال، و رعایت انصاف به ضرر خویش و تقسیم مال با برادر دینی
(نهج الفصاحه ، ص 57 ، ح 290)

تاریخ پیدایش شیعه

 برخى تصوّر کرده اند، یا تعمّداً اینگونه القاء مى کنند، که شیعه از زمان صفویان، یا پس از آن، به وجود آمده و سابقه تاریخى چندانى ندارد!

ولى با مطالعه اى کوتاه در آثار و روایات اسلامى، بطلان این تصوّر روشن مى شود; از جمله، در روایات وارد شده در ذیل آیه خیرالبریّه، میخوانیم  لقب «شیعه» براى اوّلین بار توسّط پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) براى پیروان علىّ بن ابى طالب(علیه السلام)به کار برده شد; بنابر این، تاریخ پیدایش شیعه، قرین تاریخ پیداش اسلام است و سابقه آن از تمام مذاهب اسلامى بیشتر و مقدّم تر است.

با توجّه به این مطلب، کسانى که ندانسته، یا دانسته و از روى عناد، چنین اتّهامات و مطالب بى اساسى را مطرح مى کنند، مشمول این شعر شاعر عرب هستند:

وَإِن کُنْتَ لا تَدْری فَتِلْکَ مُصِیبَةٌ *** وَإِنْ کُنْتَ تَدْری فَاْلمُصیبَةُ أَعْظَمٌ

یعنى اگر دانشمندان فوق از احادیث مذکور اطّلاعى ندارند، این خود مصیبتى است (که انسان دانشمندى از وجود چنین روایتى بى اطّلاع باشد) و اگر اطّلاع دارند و از روى عناد منکر مى شوند، مصیبت دو چندان و بزرگتر مى شود.

خدایا! ما را از تعصّب هاى بى جا حفظ کن، تا آثار شوم آن دامنگیر ما نگردد.

وفات حضرت زینب به همه عاشقان تسلیت باد

15 رجب 62 - حضرت زینب(س) درپی تحمل سختیهای فراوان رحلت کردند. حضرت زینب(س) القاب فراوانی چون ?عالیه، عابده، عارفه و اَمینةُ‌ الله ?داشتند و ازکنیه های مشهورایشان ?اُمّ کلثوم و اُمُّ الحسن? است. حضرت زینب(س) دردامان فاطمه زهرا(س) و حضرت علی(س) پرورش یافتند و درمدت 25سال خانه نشینی پدرگرامی خود، لحظه ای ازتلاش راه کسب دانش و بینش و کمالات انسانی غافل نماندند. حضرت زینب(س) دردنیای آن روزاسلام به عقیله بنی هاشم ملقّب بودند. حضرت زینب(س) پس ازحادثه کربلا درکاخ ستم یزید درنطقی که درتاریخ اسلام جاودانه است جنایتها و ستمهایی را که برخاندان رسول خدا(ص) روا شده بود برهمگان فاش ساختند. این بانوی بزرگ اسلام پس ازگذشت یک سال و اندی ازشهادت سرور و سالارشهیدان حضرت امام حسین(ع) و یارانشان چشم ازجهان فروبستند. بنا به نظرو اقوال مورخان محل دفن حضرت زینب(س) در زینبیّه سوریه است.
غسل, روزه و زیارت امام حسین و اعمال ام داود در این روز مستحب است.)(ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت! ای زخم خوره نینوا! ای بانوی خورشیدهای دربند! ای زینب قهرمان! تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای، تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی، چگونه باید بر تو سوگواری نمود که ما سوگواری را از تو یادگار داریم. تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری اش، به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری نبود، و اگر آن نطق آتشین تو در کاخ استبداد یزیدیان نبود، داستان جان سوز آن ظهر عطشناک در هزار توی کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.
هجران غم انگیز احیاگر حماسه های جاوید کربلا، حضرت زینب (س) را به سوگ می نشینیم.


به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب (س) این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد؛ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
اسیران بر هودجی از خون نشسته بودند. با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود؛ هر چند خمیده و شکسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود که "زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع کنی" و زینب اکنون آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دل همراه قافله شده بود.
زینب (علیهاالسلام) در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامت پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده بود و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب (س) فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند و رضا بود.
حضرت زینب (س) در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود. او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می کرد. تهجد و شب زنده داری حضرت زینب (س) در طول حیات پربرکتش نشد؛ حتی در شب یازدهم محرم با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دلخراش هم به عبادت خدا پرداخت. حضرت سجاد (ع) می فرماید: " آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است." و نیز از آن حضرت نقل شده که "عمه ام زینب با این همه مصیبت از کربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد" و نیز روایت می کنند: "چون امام حسین (ع) برای وداع با زینب (س) آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نکن."
زینب (علیهاالسلام) در ایام کودکی، با برادرش حسین (ع) انس و الفتی عجیب داشت و در کنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مبارکش دور نمی شد. روزی حضرت فاطمه (س) نزد پدر رفت و عرض کرد: "پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی که میان زینب و حسین است. این دختر چنان است که بی دیدار حسین شکیبایی ندارد." رسول خدا (ص) چون این سخن بشنید، آه دردناکی از سینه برکشید و اشک دیده بر چهره روان کرد و فرمود: "ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به کربلا خواهد رفت و به هزار گونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد."
حضرت زینب (س) تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش کشید. نقل است که در اواخر عمر آن بانوی بزرگ، در مدینه منوره قحطی پیش آمد. عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب (س) در شام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افکند. حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش باز گرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت.
چشمانش را گشود و برای آخرین بار به دورترین نقطه خیره شد. در این مدت حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاق بیش از پیش شعله کشید و یاد برادر تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب (س) پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: "السلام علیک یا ابا عبدالله" و به برادر پیوست.
عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهور در پانزدهم رجب سال 62 قمری رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت است.

امام على (علیه السلام) و علم حقیقت (علم باطن)

دکتر ابوالوفا غنیمى تفتازانى، استاد دانشگاه قاهره و شیخ طریقت، در مقدّمه خود بر کتاب «وسائل الشّیعه» مى نویسد: «مشایخ و اصحاب طریقت; مانند رفاعى، بدوى، دسوقى و گیلانى از اجلّه علماى اهل سنّت، در اسناد طریقت خود به ائمّه اهل بیت و از طریق آن ها به امام على (علیه السلام) و از او به پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) استناد مى کنند. زیرا پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: «انا مدینة العلم و علىّ بابها»(1) و این نزد عرفا خصوصیّتى در علم حقیقت، علم مکاشفه و علم باطن است که بجز امام على (علیه السلام) کسى واجد این خصوصیّت نیست.(2) در اکثر کتب اهل سنّت، شواهد فراوانى براى خصوصیّت امام على (علیه السلام) در این علم وجود دارد; به عنوان نمونه، عُمَر به هنگام استلام حجر اظهار داشت: «مى دانم تو سنگى و سود و زیانى ندارى، اگر ندیده بودم که پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) تو را مى بوسید، نمى بوسیدمت!» على (علیه السلام)خطاب به عمر فرمود: «او هم سود مى رساند و هم زیان، خداوند پیمان «عالم ذر»(3) را در این سنگ به ودیعت نهاد و این سنگ در قیامت به سود کسانى که وفاى به عهد کردند گواهى مى دهد!» عمر چون این بشنید گفت: «خدا مرا در سرزمینى که تو آن جا نباشى زنده نگذارد، اى اباالحسن!(4)»

1 . مدرک این روایت در چند صفحه قبل ذکر شد.

2 . کیهان فرهنگى، شماره 184، صفحه 16.

3 . مشروح مباحث مربوط به «عالم ذر» را در تفسیر نمونه، جلد 7، صفحه 5 به بعد، مطالعه فرمایید.

4 . الجامع الاصول لاحادیث الرّسول، جلد 2، صفحه 149.

امام على(علیه السلام) و علم کلام

 ابن ابى الحدید در مقدّمه شرح نهج البلاغه مى نویسد: «علم کلام و اعتقادات، که اشرف علوم است، از کلام امام على (علیه السلام) اقتباس شده است(4)

اربلى در کشف الغمّه مى نویسد: «پیشوایان مکتب هاى کلامى; یعنى اشاعره، معتزله، شیعه و خوارج، همه خود را منسوب به آن حضرت مى دانند(5)

4 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد اوّل، صفحه 17.

5 . کشف الغمّه، جلد 1، صفحه 21.

امام على(علیه السلام) و علم فقه

 گذشته از فقهاى امامیّه، که فقه خود را از امام على (علیه السلام) دارند، احمد حنبل فقه را از شافعى، و شافعى از محمّد بن حسن و مالک آموخت. و محمّد بن حسن فقه را از ابوحنیفه، و مالک و ابوحنیفه فقه را از امام صادق (علیه السلام) آموخته اند و فقه امام صادق (علیه السلام)به جدّش علىّ بن ابى طالب (علیه السلام) منتهى مى شود.(6)

6 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 11، صفحه 18.

امام على (علیه السلام) واضع علم نحو

 حضرت على (علیه السلام) براى صیانت زبان قرآن از انحراف و اعوجاج،

 ابوالأسود دوئلى را مأمور ساخت تا زیر نظر آن حضرت علم نحو را وضع کند و بعدها ابوالاسود با استفاده از همین علم نحو، قرآن را اعراب گذارى کرد.(3)

3 . طبقات النّحویین، جلد 7، صفحه 14.

حدیث نور

امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
أکثِرْ ذِکرَ المَوتِ، فإنّهُ لَم یُکثِرْ إنسانٌ ذِکرَ المَوتِ إلاّ زَهِدَ فی الدنیا.
امام باقر(علیه السلام) : زیاد به یاد مرگ باش ; زیرا هیچ انسانى از مرگ بسیار یاد نکرد، مگر آن که به دنیا بى اعتنا شد.