مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

و باز نیز سادات دو عالم


((انس )) از حضرت رسول اکرم (ص ) روایت مى کند که آن حضرت فرمود:
((ان آدم صلوات الله علیه نظر فى الجنتة فلم یر صورت مثل صورته فقال : الهى لیس فى الجنة صورة مثل صورتى ؟
فاخبره الله تعالى و اشار الى جنة الفردوس فراى قصرا من یاقوته بیضاء فد خلها فراى خمس صور مکتوب على کل صورة اسمها: انا محمود و هذا ((احمد))، انا الاعلى و هذا ((على ))، انا الفاطر و هذه ((فاطمه ))، انا المحسن و هذا ((حسن ))، انا ذوالاحسان و هذا ((حسین )).))
((حضرت آدم (ع ) چون در بهشت به هر سو نگریست و صورتى را به شکل و قیافه خود نیافت ، عرض کرد: خدایا، صورتى نظیر چهره من نیافریده اى ؟
خداى متعال او را متوجه بهشت فردوس کرد و حضرت آدم (ع ) در آنجا قصرى از یاقوت سفید دید و هنگامى که وارد آن قصر شد، پنج تصویر مشاهده کرد که اسامى هر یک از آنها نیز به این شرح نوشته شده بود.
من محمودم و این ((احمد)) است ، من اعلى هستم و این ((على )) است ، من فاطرم و این ((فاطمه ))است ، من محسنم و این ((حسن )) است من ذوالاحسانم و این ((حسین ))است .
حدیث دیگرى در همین موضوع ((شیخ عبدالرحمان صفورى ))در ((نزهت المجالس ))، و ((مولامحمد مبین )) در ((معارج النبوة ))، از حضرت صادق سلام الله علیه روایت مى کند که آن حضرت فرمود:
((کان آدم و حواء جالسین فجائهما جبرئیل و اتى بهما الى قصر من ذهب و فضة شرفاته من زمرد اخضر فیه سریر من یاقوتة حمراء و على السریر قبة من نور فیها صورة على راسها تاج ، و فى اذنیها قرطان من لولو، و فى عنقها طرق من نور، فتعجبوا من نورها حتى ان آدم نسى حسن حواء فقال : ما هذه الصورة ؟
قال جبرئیل : ((فاطمه ))، و التاج ابوها، و الطوق زوجها، و القرطان ، الحسن والحسین ، فرفع آدم راسه الى القبة فوجد خمسة اسماء مکتوبة من نور: انا المحمود و هذا ((محمد))، و انا الاعلى و هذا ((على ))و ان االفاطر و هذه ((فاطمة ))، و انا المحسن و هذا ((الحسن ))، و منى الاحسان و هذا ((الحسین )) فقال جبرئیل : یا آدم احفظ هذه الاسماءفانک تحتاج الیها، فلما هبط آدم بکى ثلاثمائة عام ثم دعا بهذه الاسماء و قال یا رب : بحق محمد وعلى ، و فاطمة ، والحسن والحسین ، یا محمود یا اعلى ، یا فاطر یا محسن اغفرلى و تقبل توبتى ، فاوحى الله الیه یا آدم لوسئلتنى فى جمیع ذریتک لغفرت لهم ))
((آدم (ع ) و حوا، در کنار هم نشسته بودند که جبرئیل بنزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصرى از طلا برد، در آنجا تختى از یاقوت قرمز بود و بالاى آن تخت قبه اى بود نور افشان ، و در میان آن قبه چهره اى غرقه در نور، که تاجى بر سر نهاده و دو گوشوار از لولو در گوشش ، و گردن بندى از نور بر گردنش آویخته بود. هر دو از نورانیت حیرت انگیز آن تمثال در شگفت شدند به حدى که حضرت آدم (ع ) زیبائى همسرش حواء را فراموش نمود (زیرا شاهد یک زیبائى بى سابقه و حسن بى نظیرى بود) لذا روى به جبرئیل کرد و پرسید این صورت کیست ؟ جبرئیل گفت : این فاطمه است ، و آن تاجش احمدنما، گردن بندش حیدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسین اوست . آنگاه حضرت آدم (ع ) سر خویش را به سوى قبه نور بلند کرد، و در آنجا این پنج اسم را با خط نور نوشته دید:
من محمودم و این ((محمد)) است ، من اعلى هستم و این ((على )) است ، من فاطرم و این ((فاطمه ))است ، من محسنم و این ((حسن )) است ، و احسان از من است و این ((حسین ))است ))
پس از قرائت این نامها جبرئیل گفت : یا آدم ، این نامها را به خاطر بسپار که بعدها یقینا به آنها نیازمند مى شوى ، و آن اسماء مشکل گشاى تو خواهند بود.
بعد از آنکه حضرت آدم مرتکب آن ترک اولى شد و در نتیجه بر زمین فرود آمد، بعد از 300 سال اشک ریختن (بیاد آن نامهاى مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارک دعائى ترتیب داد و به پیشگاه خداى متعال چنین معروض داشت :
پروردگارا به حق محمد، على ، فاطمه ، حسن و حسین ، یا محمود، یا اعلى ، و یا محسن ، یا فاطر از خطاى من در گذر و توبه مرا قبول فرما. در آن هنگام از جانب خداى تعالى خطاب آمد که یا آدم اگر (در آن حال دعا) در خواست مى کردى که گناهان همه فرزندانت را بیامرزم همه آنها را مى بخشیدم ))
آرى براى خداى متعال هرگز سنگینى ندارد که از برکت این دعا جمیع گناهان ما را نیز ببخشد، لذا جا دارد که ما نیز بگوئیم :
((یا رب بحق محمد، و على ، و فاطمه ، والحسن والحسین ، یا محمود یا اعلى یا فاطر یا محسن اغفرلنا و تقبل توبتنا))
حدیث مفصل دیگى جناب سلمان نقل مى کند که حضرت رسول اکرم (ص ) فرمود:
((خداى تعالى از اسامى خودش نامهاى ما را مشتق فرموده است : خدا محمود است و من محمدم ، خداى اعلى است و نام برادرم على است ، خدا فاطر است و اسم دخترم فاطمه است ، خدا محسن است و نام دو فرزند من حسن و حسین است .))
((این روایت را نطنزى )) در ((خصائص علویه ))، و عده اى دیگر از دانشمندان بزرگ شیعه و سنى نقل فرموده اند، و اگر به جز این روایت ، حدیث دیگرى در دست ما نباشد از همین خبر، مطالب مهمى را مى توان استفاده کرد، و با توجه به این که بعد از سیصد سال اشک ریختن ، در هنگام درماندگى و احتیاج ، این نامهاى مقدس مشکل گشا و نجات بخش آدم ابوالبشر بوده اند، کاملا واضح است که تمام فرزندان آدم در سختى ها نیازمند آنان بوده و در طلب حاجت و رفع گرفتاریها با توسل به این اسماء مبارک کامروا خواهند بود.

حد شراب خوار

حد شراب خوار

کسی در زمان خلافت ابوبکر شراب خورد و او را گرفتند و حد را خواستند اجرا کنند اما وی ادعا کرد میدانسته که شرب الخمر حرام است لذا ابوبکر اورا به نزد مولا علی (ع) فرستاد تا حکم کند اما فرمود او را به نزد انصار و مهاجر برده و ببینند که آیا او را کسی خبر رسانده یا خیر اگر کسی او را خبر رسانده بو در جا حدش زنند و اگه کسی به او خبر نداده بود ار توبه کند و رهایش سازند .

دلا به عالم بگو که گل طاقت میخ در ندارد ...

 یا صدیقه کبری فاطمه زهرا (س)

سالروز شهادت مظلومه ترین مظلوم بر ستم دیدگان تسلیت باد

لعنت الله علی عدوک یا علی

فریاد مظلومیت
زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن که در جوانى به خزان گرایید، در همان دوران کوتاه، درس هاى فراوانى براى پیروان حضرتش به جا گذاشت. یکى از این آموزه ها که سراسر عمر پربرکت فاطمه مرضیه (س) یکصدا و همسو آن را فریاد مى کرد، «اهتمام و جدیت نسبت به دین» بوده است.
مظلومیت با همه بخش هاى زندگى صدیقه طاهره پیوند خورد، به ویژه حوادث دوران پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) که همچو تندبادى بر آن «یاس نبى» وزید و منجر به شهادت دردناک و غم آور آن «ریحانه رسول» گردید، اما همین مظلومیت هاى پیوسته نیز همگى یک جهت را نشان مى دهد و آن «سوى دین دارى و پایدارى به پاى دین اصیل» است.
- ولادت حضرت فاطمه (س) با انزواى مادربزرگوارش ازسوى زنان قریش همراه شد. آنان به دلیل ازدواج حضرت خدیجه (س) با پیامبر اسلام (ص) با وى قطع رابطه کردند و حاضر نشدند در لحظات دشوار وضع حمل به یارى او بشتابند. بدین شکل زهراى اطهر (س) در فضایى آکنده از مظلومیت متولد شد. اما پیام این مظلومیت چیزى نبود جز «دفاع از دین خدا و حمایت از رسول خدا محمد (ص)»
- کودکى فاطمه مرضیه (س) با دوره نخست تبلیغ دین در مکه توأم گردید. مشاهده پدر که به ضرب سنگباران زخمى شده یا شکمبه شتر بر سر و روى مبارکش ریخته اند، بخشى از سهم کودکى فاطمه (س) در رسالت دشوار رسول خدا محمد (ص) بود.
اوج این سختى، در سه ساله محاصره در شعب ابى طالب (ع) به وقوع پیوست. تلخ کامى هایى که با مرگ مادر عزیزش، تلخ تر شد. پیام این دوران نیز در پاسخ نبى اکرم (ص) به وعده هاى فریباى سران مکه جلوه مى نمود که فرمود: «اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپم قراردهید تا امر رسالت الهى را وانهم، چنین نخواهم کرد.» و این درس بزرگ استقامت در دین بود.
- آغاز نوجوانى آن حضرت در مدینه با جنگ هاى پى درپى علیه مسلمانان همراه شد. عروس خانه امیرالمؤمنین علیه السلام در غیاب همسر خود که سردار بى بدیل سپاه اسلام بود، بارسنگین کارهاى خانه و رسیدگى به فرزندان خردسال را به دوش مى کشید. داستان دستان زهراى مرضیه (س) که از چرخاندن آسیاب سنگى زخم شده بود و چادر وصله دار حضرتش که سلمان را به گریه انداخت، همچنین ماجراى شبهاى خانه على علیه السلام که فرزندان کوچکش گرسنه سر بر بالین مى گذاشتند، گوشه هایى از درد و رنج نوعروس آسمانى اسلام است که همگى به پاى نهال نورس اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود.
- عزاى غمبار سیدالشهدا علیه السلام که بزرگترین مصیبت تاریخ بشر است، پیشاپیش خاندان نبوت را به استقبال خود برد.
براساس روایات معتبر، جبرئیل براى رسول خدا (ص) خبر از فرزندى آورد که خداوند متعال به زهراى اطهر (س) عطاخواهد کرد و امت او را به شهادت خواهند رساند.
حضرت فاطمه (س) خواست تا این تقدیر الهى تغییریابد. اما فرشته وحى مجدداً خبر آورد که پاداش این امر، استمرار امامت در نسل حسین علیه السلام خواهد بود. ادامه سلسله امامت یعنى به کمال رسیدن کار همه انبیاى گذشته.
سخن که بدین جا رسید حضرت فاطمه (س) این بار سنگین را پذیرفت. اندوه مظلومیت حسین علیه السلام حتى پیش از ولادت، قلب و جان بانوى بزرگ اسلام را آکند و تا آخرین مراحل حیات همراه ایشان بود چنان که در لحظات سراسر اندوه وداع آن حضرت با همسر مظلومش امیرالمؤمنین علیه السلام از آخرین وصایاى صدیقه طاهر ه این بود: «... کشته دشمنان در کنار فرات را از یاد مبر.»
این همه اندوه فقط به پاى دین و براى حفظ آن.
- گذشته از جهت گیرى کلى در زندگانى حضرت زهرا (س)، تعالیم آن بانو نیز در جهت ترویج و تشویق «اهتمام به دین» قرار داشت. امام عسگرى علیه السلام نقل مى فرماید: که روزى خانمى خدمت حضرت زهرا (س) آمد و سؤالاتى راجع به نماز پرسید. چون تعداد سؤالات زیاد و زمان طولانى شد، زن خجالت کشید و گفت: بس است دیگر زحمت نمى دهم.
بانوى اسلام فرمود: هرچه مى خواهى بپرس. آیا اگر کسى اجیر شود که بار سنگینى را به بام برساند و یکصدهزار دینار (طلا) اجرت دریافت کند این کار بر او سخت مى آید؟... من سزاوارترم که این کار برم گران نیاید. از پدرم رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: دانشمندان شیعه ما در روز قیامت درحالى محشور مى شوند که به اندازه فهم و دانش و کوشش آنان در راه ارشاد بندگان، بر قامتشان خلعت هاى کرامت و بزرگوارى افکنده مى شود.
این نحوه برخورد بانوى بزرگ اسلام، نوعى ارائه الگوى عملى به پیروانش در جهت اهمیت دادن به فهم و پرسشگرى دین و فرهنگسازى دراین زمینه است.
در موردى دیگر حضرت زهرا (س) به خانمى حجت و استدلالى آموخت تا در بحث بر مبلغ معاندى پیروز شود.
زمانى که آن زن پس از غلبه بر مخالف، ابراز شادى زیادى نمود، حضرت به او فرمودند: شادى فرشتگان به واسطه غلبه تو بر آن زن بیش از سرور تو است و غصه شیطان و عوامل او به واسطه حزن آن زن معاند، بیش از غصه خود او است.
- ماجراهایى که پس از رحلت رسول خدا (ص) بر فاطمه مرضیه (س) گذشت و شدت حزن و اندوه آن گرامى در آن دوران به وصف نمى آید.
تعبیر خود ایشان در شعر منسوب به حضرتش این است: «مصیبت هایى بر من فروریخت که اگر به روزها افکنده مى شد آنها را به شبهاى تاریک بدل مى نمود.»
آن بانو به موجب کلام امام صادق علیه السلام، پس از درگذشت پدر، دائماً اشکبار بود و پى در پى از شدت غصه از حال مى رفت و جسم مبارکش مستمراً تراشیده مى شد. اما آن ولى و حجت الهى به همه این اندوهها جهت الهى داد و همه را براى تقویت دین خدا و تحکیم موقعیت وصى و جانشین رسول خدا (ص) هزینه کرد و در کمال ماتم زدگى، مصائب خود را زمینه نهیب زدن بر مردمانى قرارداد که غفلت و مصلحت اندیشى دنیایى در خطر برگشت به جاهلیت قرارشان داده بود.
این چنین بود که زهراى اطهر (س) در چهره بزرگترین حامى و پیشواى مظلوم خویش ظاهر شد و سند حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام و مظلومیت آن جناب را با خون خود مهر کرد و ابدیت بخشید.
حضرت فاطمه زهرا (س) در دوران کوتاه رحلت رسول خدا (ص) با شهادت خویش، یکبار به مسجد نبوى پاى گذاشت و خطبه خواند چنان که عظمت و هیبت کلام فاطمى ستونهاى مسجد و بلکه عرش الهى را به لرزه انداخت.
در شرایطى که جو سنگین حاکم بر مدینه نفس ها را در سینه ما خفه مى کرد، دختر پیامبر (ص) حقایق را در چهره مسلمانان نهیب زد: اى بندگان خدا شما پرچمداران امر و نهى و حاملان دین و وحى او هستید، شما امانتداران خدا بر خویشتن بوده و مأمور رسانیدن احکام دین او به ملل دیگر مى باشید...
به سوى شما از میان خودتان پیامبرى آمد که رنج و ناراحتى شما بر او دشوار بود و بر ایمان آوردن شما حرص مى ورزید و به مؤمنین دلسوز و مهربان بود...

و هنگامى که خداى تعالى خانه جاودانى انبیا و جایگاه برگزیدگان را براى پیغمبرش اختیارنمود، کینه هاى درونى و نفاق شما ظاهر گشت و جامه دین مندرس و فرسوده شد، گمراهان خاموش به سخن درآمدند و گمنامان فرومایه دعوى نبوغ کردند. شتر باطل گرایان به صدا درآمد و در صحن خانه هایتان جولان نمود. شیطان از کمینگاه خود درحالى که شما را به سوى خود مى خواند سرکشید و دید که چه زود دعوتش را پذیرفتید...
کجا مى روید در حالى که کتاب خدا پیش روى شما است. کتابى که مطالب و امورش هویدا و احکامش درخشان و نشانه هایش روشن و نواهیش آشکار و اوامرش واضح است و شما آن را پشت سر خود انداخته اید؟ آیا قصد اعراض از قرآن را دارید و یا به غیر قرآن مى خواهید داورى کنید و حکم غیر قرآن براى ستمکاران چه بد جزایى است! و هر که جز اسلام دین دیگرى اختیار کند از او پذیرفته نشود و در قیامت جزو زیانکاران خواهد بود. همه هستى و لحظه لحظه عمر حضرت فاطمه مرضیه (س) یک بانگ را تکرار مى کرد. فریاد اعتنا و توجه به دین خدا، آنچنان که خداوند خود خواسته و بدان امر فرموده: «فریاد بیدار باش به مسلمانان که خط اصیل دین را گم نکنند» و این نهیب ها در دوران پررنج پس از پیامبر (ص) تا لحظه شهادت بانوى اسلام، به شکل فریادهاى اعلام مظلومیت على امیرالمؤمنین علیه السلام و یادآورى حق پایمال شده او که نشانه زیر پا نهادن دین خدا بود، درآمد.
باشد که ما به عنوان شیعیان فاطمه زهرا (س) و عزاداران مصائب او این پیام را دریابیم. به دین خدا اهتمام ورزیم و بکوشیم تا خط ولایت علوى علیه السلام را گم نکنیم.

حاج محمد طاهری

2

حاج سعید حدادیان

 1

حاج منصور ارضی

نوحه شهادت


مستی در حال نماز

عثمان چون به خلافت رسید عمار یاسر را از کوفه عزل کرد و برادر مادرى خود ولید بن عقبه بن ابى معیط را به فرمانروائى کوفه گماشت .
ولید چون به کوفه رسید یک شب با ندیمان و نغمه گران خود از اول شب تا به صبح شراب نوشیده بود و چون مؤ ذنان بانک نماز برداشتند با لباس منزل بیرون آمد و براى نماز صبح به نماز ایستاد و چهار رکعت نماز خواند و گفت :!!! (امروز سر حال هستم ) مى خواهید بیشتر بخوانم . ابن مسعود گفت : تا تو هستى ما در حال افزایش خواهیم بود. آنگاه در محراب مسجد استفراغ کرد و تلوتلو خوران به قصر خود بازگشت توضیح اینکه به سبب پافشارى حضرت على (ع ) خلیفه مجبور شد او را از حکومت عزل و به مدینه فرا خواند و به دستور على (ع ) عبدالله بن عباس او را به جرم شرابخوارى چهل تازیانه زد.

کلام مولا

هر که به جای بد رفت متهم شد .

هر که خود سر شد حلاک شد .

هر که پر گو شد ملول شد .

هر که تنبل شد نا امید شد