مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

و آری ... و صد آری که امروز است روز تکمیل دین بر امت رسول اکرم (ص)

امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین براى شما پسندیدم. سوره مائده آیه 3.

 امروز روز خداست ... امروز روزیست که خداوند متعال محبوب خود را ولی خود بر روی زمین بر انس و جن قرار داد ... و صد تبریک بر محمد و آل محمد (ص) که امروز روز ، روز ثمره دادن گل یاس خداست ...

و لعن خدا و خلق خدا بر ابو بکر و عثمان و عمر ... که از ملعونین تاریخ هستند و ازگنهکاران تاریخ .. که شکستند ساقه یاس خدا را ... آری شکستند ساقه یاس خدا را .. شکستند شاخه ولایت را .. شکستند کوزه علم را .. شکستند دست امت را .. و شکستنهای دیگر ... و صد لعن دیگر بر اینان...

آرى غدیر یک سرزمین نیست، چشمه اى است که تا پایان هستى مى جوشد، کوثرى است که فنا برنمى دارد، افقى است بى کرانه و خورشیدى است عالمتاب.

و غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت ‏شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزارى، روز پیام رسانى، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادى و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفى راه و رهبر، روز آزمون، روز یأس دشمن و امیدوارى دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزى که پیروان واقعى مکتب حیات‏بخش اسلام آن را گرامى مى دارند و به همدیگر تبریک مى ‏گویند.

داستان غدیر خم

سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی که تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می کردند تا این که به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.

نیم روز هیجدهم ذی الحجه بود که ناگهان پیک وحی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله  نازل شد و از جانب خدا پیام آورده که: «ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد» پیامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی آب و در زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم کردند. ابتدا خدای را سپاس فرموده و از بدیهای نفس اماره به او پناه جست و فرمود: ای مردم بزودی من از میان شما رخت بر می بندم، آنگاه می افزاید چه کسی بر مومنین در ارزیابی مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است همه یک سخن می گویند خدا و پیامبر داناترند.

 رسول گرامی می فرماید: آیا من به شما از خودتان اولی و سزاوارتر نیستم و همگان یک صدا جواب می دهند که چرا چنین است. آنگاه فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم یکی ثقل اکبر  که کتاب خداست و دیگری ثقل اصغر که اهل بیت منند. مردم، بر آنان پیشی نگیرید و از آنان عقب نمانید. آنگاه دست علی (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد که همگان او را در کنار رسول خدا دیدند و شناختند.  سپس فرمود: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هر کس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد: پروردگارا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدایا علی را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقی بود که دوباره آهنگ روح بخش وحی گوش جان محمد صلی الله علیه و آله را نواخت که:‌ «امروز دینتان را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پایان رساندم و اسلام را به عنوان دین برایتان پسندیدم» و بدین سان علی (ع) از جانب خداوند برای جانشینی پیامبر (ص) برگزیده شد.

  

سندیت واقعه غدیر خم

 مرحوم علامه امینى در کتاب الغدیر خود  نام راویان  حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگى ذکر کـرده اسـت:
در میان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر
، در میان تابعین 84 نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر، در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.

حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل، در «سنن» ترمذى، «مسند احمد» و در «مستدرک» حافظ ابن عبداللّه حاکم نیشابورى به مضامین مختلف ذکر شده است.

 

مفهوم عید

هیجدهم ذی الحجه روز غدیر خم را مسلمین خصوصاً شیعیان عید شمرده اند. لغویون عید را از مشتقات ماده "ع و د" به معنای بازگشت می دانند و در  نوروز بازگشت حیات را به پیکر سرد گرامی می دارند، حیاتی که در هجوم خزان به سردی می گراید و در بیداد سرمای زمستان تا مرز نیستی پیش می رود تا آنجا که  گویی هرگز نبوده است. 

در مقام تطبیق این نکته با موازین مکتبی و مذهبی باید گفت عید آدمی بزرگداشت بازگشت حیات معنوی انسان است. در چنین باوری نوروز انسان روزی است که وی به خویشتن باز گردد و گمشده اش را دریابد. مثلاً در ماه مبارک رمضان آدمی بعد از سی روز جهاد و مجاهده با نفس سرکش تمام ناخالصی های وجودش را ذوب می کند تا عبودیت ناب در آن تجلی کند و آنگاه عید فطر است. پس عید اسلامی بازگشت حیات است و تعیین آن بر عهده شرع اقدس. غدیر بنا بر این تفسیر هر دو شرط را دارد یعنی هم بازگشت به خویشتن است و هم از طرف شرع مشخص شده است. غدیر بازگشت حیات دوباره اسلام است، علاوه اینکه عید غدیر تشریع هم شده است.

در زیر به نمونه هایی از روایاتی که غدیر را عید شمرده اند اشاره می شود  :

فرات بن ابراهیم کوفی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که ایشان به نقل از پیامبر اکرم فرمودند :یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی ؛روز غدیر بزرگترین عید امت من است .حسن بن راشد می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم: غیر از عید فطر و قربان برای مسلمانان عید دیگری هم هست؟ فرمودند: بلی و این عید از آن دو عید دیگر با فضیلت تر است .گفتم کدام روز است ؟فرمود: روز هیجدهم ماه ذی حجه عید غدیر خم .عرض کردم: قربانت شوم در آن روز چه اعمالی انجام دهیم؟ فرمودند: روزه بگیرید بر محمد و آلش صلوات بفرستید ...... یقین بدانید انبیا علیهم السلام روزی که وصی خود را نصب می کردند امر می کردند که آن روز  را جشن بگیرند.

 وقتی به سیره ائمه و پیامبر اکرم مراجعه می شود در می یابیم که پیامبر و  امیر مؤمنان و سایر ائمه با روز غدیر به عنوان یک عید برخورد کرده و  مسلمانان را به تبریک و تهنیت گفتن به هم دعوت کرده اند. امام حسن علیه السلام روز عید غدیر در کوفه مهمانی بزرگی برپا می داشتند.

 امام علی با فرزندان و گروهی از پیروانش بعد از نماز برای شرکت در مجلس  به منزل امام حسن علیه السلام می رفتند .و پس از اتمام مهمانی امام حسن علیه السلام  هدایایی به مردم اعطا می فرمود .لذا این حرکت امام حسن علیه السلام موجب شد مردم به روز عید غدیر عادت کنند.

 

هادى امت

 

دهـمـیـن پـیـشـواى شـیـعـیـان، حـضـرت امـام عـلى بـن مـحـمّد الهادى علیه السّلام  نیمه ذى الحجه در سال دویست و دوازده هجرى در حوالى مدینه چشم عالمیانه را به چهره ملکوتى خویش گشود. پدر بزرگوارش ، حضرت امام جواد 7 - آیت خداوند در زمین و مادرش حضرت ثمانه مغربیه (که به سیده شهرت دارد) است . نام حضرتش على است که رمز آسمانى عروج انسان است و میراث خاندان عصمت . ناصح ، نقى ، هادى ، فقیه ، عالم ، شهید و خالص از القاب حضرت است که هر یک برخاسته از منش و شخصیت گرانقدر و روحانى اوست . دوران امامت آن حضرت از سال 220 هجرى - سال شهادت پدر بزرگوارش ، امام جواد 7 - تا سال 254 هجرى - تاریخ شهادت خود آن حضرت - به درازا کشید. 34 سال از عمر 52 ساله آن حضرت بر سه سکوى پاسدارى از حریم قرآن و رسالت و امامت گذشت . حضرتش ، همچون پدر، در خردسالى (به تقریب هشت سالگى ) به امامت رسید و اعجاز امامت دیگر بار در چهره امامى دیگر تجلى کرد.
اگر چه ستمکاران ناباورانه در عهد امامت حضرت جواد علیه السلام به سختى از امامت و توانایى پیامبر گونه او در سن خردسالى شکست خورده و دچار گونه اى حیرت دیوانه وار گشته بودند، اما در عهد امامت حضرت هادى علیه السلام نیز، از خردسالى حضرتش بر نتابیدند و در پى برهم زدن و آشوبگرى در اندیشه شیعى بر اندند و دیگر بار حضرت را به آزمایشهاى علمى و فکرى آزمودند تا شاید رخنه اى در سد مستحکم امامت دراندازند، جنیدى نامى را بر حضرت گماردند تا او را در خردسالى مجاب کند. امام او سرگشته و حیران از جوشش چشمه هاى علم حضرت به شگفت در آمد و حلقه محبت و ولایت حضرت را در گوش کرد. مى گفت : نمى دانم خردسالى چنین که دیوارهاى مدینه او را در بر گرفته اند، اینهمه علم و معرفت را از کجا فرا چنگ آورده است !
عصر زندگى امام هادى علیه السلام ، عصرى پر تلاطم و آکنده از دشواریها و ستمگرى ها - براى شیعیان - بود.
آشفتگى سیاسى و اقتصادى و درهم پاشیدگى اوضاع اصلاح اجتماعى ، مجال را براى حاکمان ستمگر تنگ نمى کرد و آنان بر تعصب و تقویت پایه هاى جور و ستم مى افزودند
زمامداران خونخوار عباسى از هر فرصتى براى نابودى و از میان برداشتن - تنها مخالفان سر سخت خود، (شیعیان ) سود مى جستند.
این زمان ، حفظ تجمع شیعیان و استمرار بخشیدن به مقاومت و امر ارشاد سیاسى و اجتماعى ، رسالت خطیر و حساس امامت بود. دستگیرى و تعقیب بزرگان شیعه . همچون محمد بن صالح و محمد بن محمد الحسینى و... و نیز شهادت بسیارى از آنان همچون یحیى بن عمر و... و ایذاء و آزار شیعیان ، کار را بر آنان چنان دشوار ساخته بود که اگر نقش امامت حضرت در کار نبود، اثرى از شیعه بر جاى نمى ماند.
و روشن است که امام نیز از خطر توطئه و دسیسه هاى شوم جباران روزگار و خونخوارى همچون متوکل در امان نمى ماند. امام جماعت حرمین (مکه و مدینه ) از سوى دستگاه خلافت ، به متوکل عباسى نوشت که : اگر ترا به مکه و مدینه حاجتى هست ، على بن محمد (هادى ) را از این دیار بیرون بر که بیشتر این ناحیه را مطیع خود گردانیده است .
و این پس از سعایت مخالفان و دشمنان و تفتیس مکرر و چند باره خانه حضرت بود که هیچ به دست نیآورده بودند.
مسعودى آورده است که : در باب حضرت امام على النقى علیه السلام - نزد متوکل سعایت کردند و گفتند که در منزل ان جناب اسلحه بسیار و نامه هاى فراوان است که شیعیان او از قم براى او فرستاده اند و آن جناب عزم آن دارد که بر تو خروج کند... یحیى بن هر ثمه از فرماندهان ارتش متوکل مى گوید: سراى او را بازرسى کردم و در آن جز قرآن و کتب علمى چیزى نیافتم
تمام این جریانهاى اجتماعى ، عاقبت متوکل را مجبور کرد که امام را به سامرا، مقر حکومت خویش فرا بخواند تا حضرتش را در حیطه مراقبت و اطلاع خویش محصور کند.
و این بود که به قریب بیست سال از زندگى حضرت در سامرا و مقر حکومت عباسى گذشت . در تمام این دوره بیست ساله حضور جماعتى از بنى عباس - که تاریخ آن را یاد مى کند - نشانگر تلاش حکومت عباسى براى تنگ کردن مجال بر حضرت امام هادى علیه السلام است .
تاریخ صحنه هاى شگفت را از حضور امام در عرصه مقاومت و ظلم ستیزى در حافظه خود گنجانیده است . گاه حضرت را به اجبار به مجلس عیش متوکل وارد مى کنند و متوکل حضرتش را (نعوذ با لله ). به باده نوشى مى خواند و آن گاه که امامم خردمندانه اهانت او را پاسخ مى گوید از امام مى خواهد که دست کم شعرى بخواند و امام گرچه شاعر نیست ، اما دشمن را با تیر ابیاتى شگرف شگفت بر زمین عجز و ناتوانى مى دوزد:

با توا على قلل الا جبال تحرسهم
غلب الرجال فلم تنفعهم القلل
و استترلوا بعد عز من معاقلهم
و اتسکنوا حفرا یا بنسما نزلوا

... ستمگران بر قله کوههاى خانه ساختند ولى چه سود که کوهها نیز یارى شان نکردند...
آنگاه از فراز کوه ها به شیب گورها در افتادند... چه جایگاه پلیدى!

تربیت شاگردان و پرورش مردان سترگى که هر یک زمانه اى را متحیر مى سازند و دنیایى را مبهوت مى کنند از دیگر برکات فیض حضور حضرت است ، بزرگانى همچون حسین ابن سعید، ابو هاشم جعفرى ، عبد العظیم حسنى و ابن سیکت (شاعر شهید) از آبشخور روحانى فیض امام سیراب گشته اند.
سر آنجام ، جباران زمانه ، عظمت حضور امام را تاب نیاوردند و حماسه شهادت که میراث خاندان ولایت است ، دوباره تاریخ را به چرخش در آورد، امام علیه السلام را به زهر دشمنى و کینه ، به شهادت رساندند، و سوگ حضرتش را جاودانه ساختند.
اما دریغ که چراغ هدایت خاموش گردد و در کار امامت شکست در گیرد!!

میلاد حضرتش بر شیفتگان حضرت خجسته باد
 

مژده ز میلاد ولى عشر
هادى دین زاده خیر البشر

مژده ز میلاد على النقى
هادى دین نوگل باغ تقى

سبط نبى میر همه متقى
شبل على بحر نقاوت نقى

شاه عشر هادى جن و بشر
هادى دین زاده خیر البشر

مژده ز میلاد ولى زمین
شبل على والد پاک حسن

ماه دهم بارقه ذوالمنن
زاده زهرا وصى بوالحسن

شمس هدى پادشه بحر و بر
هادى دین زاده خیر البشر

مژده ز میلاد شه ملک دین
نور خدا سرور اهل یقین

محور دین عروه اهل یقین
حجت حق مظهر جان آفرین

شد بجهان ماه رخش جلوه گر
هادى دین زاده خیر لبشر

 

ولادت « حضرت امام علی النقی (ع)» دهمین پیشوای شیعیان

ولادت « حضرت امام علی النقی (ع)» دهمین پیشوای شیعیان

[15 ذی الحجه 214] - « حضرت امام علی النقی (ع)» دهمین پیشوای شیعیان جهان درمدینه منوره قدم به عرصه حیات نهادند. پدرایشان امام نهم حضرت جواد(ع) و مادرشان بانوی فاضل بنام سَمانه بودند. کنیه آن حضرت ابوالحسن و القاب مبارکشان طیب، امین، هادی و مشهورترین آنها نقی است. امام علی النقی(ع) درپی رحلت پدربزرگوارشان درهشت سالگی رسالت مهم امامت مسلمانان را برعهده گرفتند. آن حضرت تاسال244هجری قمری درمدینه به ارشاد و هدایت مردم همت گماشتند تاآنکه متوکل خلیفه عباسی ازبیم قیام و طغیان علویان که دربغداد تشکیلات منسجمی بوجود آورده بودند امام را به سامرا انتقال داد. ازابتدای ورود امام هادی (ع) به این شهرسختگیری و خشونت متوکل درمورد ایشان آغازشد. متوکل آن حضرت را درمحل تجمع نظامیان جای داده بودند تا ازنزدیک ایشان را تحت نظرداشته باشد و ازوجود امام سخت برخود بیمناک بود و به اندک سوء ظنی برای آن وجود پاک و نورانی مزاحمت ایجاد می‎کرد اما امام دهم (ع) درکلیه برخوردهای خود با متوکل عظمت خداوند متعال را درنظرداشتند و پیوسته برحقانیت راه نیاکان خویش اصرارمی‎کردند

بزرگترین نشانه ظهور

قُل کل متربّص فتربّصوا بگو همه منتظرند پس منتظر باشید.
ظهور حضرت حجت چنان واقعه عظیمی است که نشانه عظمتی بس سترگ را می طلبد .از طرفی این نشان باید راه را بر ادعاهای دروغین مدعیان بربندد.
واقعه « صیحه آسمانی»، «فریاد آسمانی»، « دست اشارتی از آسمان» و... همگی مصداقهای این امر عظیمند. سیطرة تکنولوژیکی انسان عصر فضا نیز بیشک نشانه ای عظیم را می طلبد تا مرهم دردهای رنج دیدگان زمین باشد! و چنین امری در ظهور نوادة پاک رسول اکرم مهدی موعود رخ می نماید.به طوری که شیاطین زمینی و آسمانی به دست و پا افتاده و در صدد تخطیه ندای آسمانی برمی آیند.ولی « حقیقت ماندنی و باطل رفتنی است».
این مقاله مختصر کنکاشی در این بزرگترین نشانة ظهور پاک مهدی (عج) است که از سایت اینترنتی شبکه امام مهدی ارواحنا فداه برگرفته شده است. نگارنده کنکاشی را نیز در آینده نزدیک تقدیم خواهد کرد قُل کل متربّص فتربّصوا بگو همه منتظرند پس منتظر باشید.
حضرت امام رضا علیه السلام: « هُوَ الَّذى یُنادى مُناد مِنَ السَّماءِ بِاِسْمِه، یَسْمَعُهُ جَمیعُ اَهْلِ الاَْرْضِ بِالدُعاءِ اِلَیْهِ.»(1) « او کسى است که منادى از آسمان نام او را فریاد مى کند، و به سوى او مى خواند که همه اهل زمین مى شنوند.»
چون راه طولانى غیبت به انتها برسد و روزگار نشستن پایان پذیرد و پرده هاى حجاب، دامن از چشم خلق برچیند و هنگام ظهور و تجلى نور فرا رسد، از فراز گنبد گردون و از میان آسمان نیلگون صداى دلرباى امین وحى و سیّد اهل آسمان ها حضرت جبرئیل علیه السلام در مشرق و مغرب عالم طنین انداز شود و عالمیان را بر سر سفره بیعت الهى صلا زند.(2) و نام بلند آن حجت الهى و خلیفه حضرت رسالت پناهى را با نام نامى پدر مطهرشان بر عالمیان گوشزد نماید، انشاء الله.(3) و این است دعوت او: اى منتظران بپا خیزید که آن ذخیره الهى قیام کرده، به سوى او آیید که اینک وقت قیام است و پایان انتظار. اى دلسوختگان! زمان خونخواهى حسین علیه السلام فرا رسیده.(4) و اى اهل ایمان وعده الهى تحقق یافته.(5) و هر قومى به زبان خویش ندا را متوجه شود، تا حجت بر همه تمام گردد و هیچ کس را عذر و بهانه اى نباشد. زیرا اوست که تمام ادیان را محو و نابود مى کند، و دین خدا را بر همه عالم غالب مى کند.(6) و این ندا را رمزى دیگر نیز مى باشد، که علامت حتمى ظهور باشد،
امام صادق علیه السلام فرمودند: «علامت را بشناس»(7) تا به گمراهى نیفتى و در ضلالت قدم ننهى، دزدان راه و مدعیان دروغین نتوانند تو را به سوى خویش دعوت کنند، و این نشانى روشن براى حقیقت است. و این ندا; نداى فجرصادق است که در صبح صادق دمیده خواهد شد، و در آخر روز، شیطان آخرین تلاش خویش را براى گمراهى خلق مى نماید، و مردم را به کفر و شرک مى خواند.(8) (اِنَّ الشَّیْطانَ لِلاِْنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ)(9)

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ بحار الانوار ج 52 ص 322 حدیث 29.
2 ــ بحار الانوار: ج 52 ص 290 حدیث 32.
3 ــ بحار الانوار ج 51 ص 38.
4 ــ «ثم یخرج المنتصر و یطلب بدم الحسین و دماء أصحابه.» بحار الانوار ج 53 ص 145 حدیث 2.
5 ــ(وَعَدَالله الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُواالصّالِحات لَیَسْتَخْلفَنَّهُمْ فی الأرْضِ....) سوره نور آیه: 55
6 ــ ( هُوَ الّذی اَرسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَدینِ الحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ...)سوره توبه، آیه: 33.
7 ــ «اعرف العلامة.»
8 ــ «ثمّ ینادى ابلیس فی آخرالنهار من الأرض: ألا إنّ الحق مع عثمان وشیعته» ارشادمفید: باب 40 ح3.
9 ــ یعنى: بدرستى که شیطان دشمن آشکارى براى انسان است. سوره یوسف: 5.

 

عید مبارک

در روایتی از امیر المومنین علی علیه السلام آمده است که : هر روزی که انسان در آن به زشتی آلوده نگردد آن روز عید است چرا که زشتی مهمترین بستر ظهور نزاع میان آدمیان است وباعث برهم خوردن آرامش درونی و بیرونی انسانها میگردد و این همان چیزی است که با عید یعنی آرامش و شادمانی منافات دارد .

خویش فربه مینماییم از پی قربان عید           کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا میکشد

عرفه روز خود شناسی

روز عرفه , روز دعا و راز و نیاز با خداوند است و خواندن دعای عرفه در آن , بسیار فضیلت دارد.)(عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه (نهم ذی الحجه) در آنجا توقف می کنند و به دعا و نیایش میپردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز میگردند و وجه تسمیه آنرا چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد.
و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است. (1)

حضرت آدم (ع) در عرفات:
فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه’ هو التَّوابُ الرّحیمْ
آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن بسوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.
طبق روایت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید:
ـ چرا گریه می کنی ای آدم؟
ـ چگونه می توانم گریه نکنم در حالیکه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.
ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.
ـ چگونه توبه کنم؟
جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل بهنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:
خداوندا با ستایشت تو را تسبیح می گویم
سُبحانَکَ اللهُمَ وَ بِحمدِک
جز تو خدایی نیست
لا الهَ الاّ اَنْتْ
کار بد کردم و بخود ظلم نمودم
عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسی
به گناه خود اعتراف می کنم
وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبی اِغْفرلی
تو مرا ببخش که تو بخشنده مهربانی
اِنَّکَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحیمْ
آدم (ع) تا بهنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می ریخت، وقتیکه آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت......

حضرت ابراهیم (ع) در عرفات
در صحرای عرفات، جبرئیل، پیک وحی الهی، مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع) نیز آموخت و حضرت ابراهیم (ع) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

پیامبر اسلام (ص) در عرفات
و نیز دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر این سوره را که از جامع ترین سوره های قرآن است و دارای میثاق و پیمانهای متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می باشد، و قوانین و احکام کلی اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.
و طبق مشهور میان محدثان پیامبر (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:
...... ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی میشود. من به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست باید به صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.
......... من در میان شما دو چیز بیادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.
هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به طیب خاطر به دست آورده باشد.....
صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین (ع)
حضرت سیدالشهدا، امام حسین (ع) نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند، و روی به دامن «کوه رحمت» نهادند و در سمت چپ کوه روی به کعبه، همایشی تشکیل دادند، که موضوع آن بمناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود و فهرست مطالب آن عبارت بودند از:
1ـ شناخت خدا و صفات الهی.
2ـ شناخت خود یا خودشناسی.
3ـ شناخت جهان.
4ـ شناخت آخرت.
5ـ شناخت پیامبران.
6ـ خودسازی با صفات الهی.
7ـ پرورش نفس با کمالات الهی.
8ـ توبه و بازگشت به خدای مهربان.
9ـ دور کردن صفات نکوهیده از خود با تسبیح پروردگار.
10ـ فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا.
11ـ شناخت و درخواست بهترین مسئلت ها.
12ـ تبدیل خود پرستی نفس به خدا پرستی.
13ـ تبدیل خود برتر بینی نفس به تواضع و فروتنی.
14ـ تبدیل خودخواهی نفس به ایثار و غیر خواهی.
15ـ تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.

دعای روحبخش عرفه
برگزیده ای از دعای امام حسین (ع) در عرفه :
1ـ ستایش حق تعالی:
ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری بپای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را بسرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت.......

2ـ تجدید عهد و میثاق با خدا:
پروردگارا بسوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم بسوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم.......

3ـ خود شناسی:
و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمتهای بیکرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکیهای سه گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچیک از امورم را بخودم وا نگذاشتی........

4ـ راز آفرینش انسان:
ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم بدنیا آوردی. و در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دلهای پرستاران را بجانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی........

5ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:
تا اینکه با گوهر سخن مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمتهای بیکرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا اینکه فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی.......

6ـ نعمتهای خداوند:
آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بیکرانت بر من. و باحسان عمیم خود نسبت به من، تا اینکه همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی......

7ـ شهادت به بیکرانی نعمت های الهی:
الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم
و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوستهای جریان نور دیده ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی ام، و روزنه های تنفسی ام، و نرمه های تیغه بینی ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لبهای من پنهان است......

8ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:
گواهی می دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه دار باشد...........

9ـ ستایش خدای یگانه:
معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. که وسعم می رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می دهم. و اظهار می دارم:
حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد.....

10ـ خواسته های یک انسان متعالی:
خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت بمن عطا فرما!

11ـ سپاس به تربیت های الهی:
خداوندا! ستایش از آن تست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار تست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. بخاطر لطفی که به من داشتی والا......

12ـ نیازهای تربیتی از خدا:
و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شبها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنجهای این جهان و محنتهای آن جهان نجات بده و از شر بدیهایی که ستمکاران در زمین می کنند نگاه بدار.............

13ـ شکایت به پیشگاه خداوند:
خدایا! مرا به که وا می گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانیکه مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتیکه تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟

14ـ ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:
ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحق و یعقوب، و ای پروردگار جبرئیل، مکائیل و اسرائیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان......

15ـ تو پناهگاه منی:
تو پناهگاه منی، بهنگامی که راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوایان بودم.)

بررسی‌ رویدادهای‌ شش‌ ماهه‌ دوم‌ آخرین‌ سال‌ غیبت‌ حضرت‌ مهدی‌ (

بررسی‌ رویدادهای‌ شش‌ ماهه‌ دوم‌ آخرین‌ سال‌ غیبت‌ حضرت‌ مهدی‌ (ع‌)

مجتبی‌ السادة‌
ترجمه‌: محمود مطهری‌ نیا

روزانه‌ شاهد اتفاقات‌ زیادی‌ هستیم‌ و اخبار متنوعی‌ را می‌شنویم‌. در نقطه‌ای‌ زمزمه‌ای‌ ویرانگر و در نقطة‌ دیگر طوفانی‌ خانمان‌برافکن‌ رخ‌ می‌دهد. در کشوری‌ کودتای‌ نظامی‌ می‌شود و در کشوری‌ دیگر جنگ‌ و کشتاری‌ وحشیانه‌ را نظاره‌ می‌کنیم‌. هواپیمایی‌ در اینجا سقوط‌ می‌کند و تصادفی‌ هولناک‌ در آنجا رخ‌ می‌دهد. پشت‌ سرهم‌ و بدون‌ حتی‌ لحظه‌ای‌ توقف‌ این‌ جریان‌ها به‌ وقوع‌ می‌پیوندند. مردم‌ اگر این‌ همه‌ اخبار و اطلاعات‌ را خود به‌ خود از یاد نبرند خود تلاش‌ می‌کنند که‌ آنها را فراموش‌ کنند. آیا هیچ‌ از خود پرسیده‌ایم‌ شاید برخی‌ از این‌ اتفاقات‌ نوید نزدیک‌ شدن‌ لحظه‌ دیدار و زمان‌ ظهور مهدی‌(ع‌) باشند؟
بسیاری‌ از مردم‌ ما اصلاً نمی‌دانند که‌ نشانة‌ ظهور یعنی‌ چه‌، چون‌ تا به‌ حال‌ چیزی‌ در این‌ باره‌ نشنیده‌اند و خود هم‌ به‌ دنبال‌ جستجوی‌ چنین‌ مطلبی‌ نبوده‌اند. لذا با دیدن‌ چنین‌ جریان‌هایی‌ هیچ‌ چیز به‌ ذهن‌ آنها خطور نمی‌کند. متأسفانه‌ برخی‌ از افراد هم‌ که‌ در مورد بعضی‌ از این‌ نشانه‌ها حرف‌هایی‌ شنیده‌اند وقتی‌ آنها را می‌بینند و یا خبر آن‌ را می‌شنوند چنان‌ بی‌تفاوت‌ رد می‌شوند که‌ گویی‌ اتفاقی‌ نیفتاده‌ است‌. نتیجه‌ مواجه‌ شدن‌ بعضی‌ دیگر هم‌ با این‌ وقایع‌ چیزی‌ جز ایجاد شک‌ و شبهه‌ در اذهان‌ آنها نیست‌. آنهم‌ به‌ حدی‌ که‌ قدرت‌ تشخیص‌ خود را به‌ کل‌ از دست‌ داده‌ و مبهوت‌ و متحیر می‌شوند.
با توجه‌ به‌ این‌ همه‌ بی‌خبری‌ سعی‌ کرده‌ایم‌ تا آنجا که‌ می‌شود پردة‌ ابهام‌ را از مسئله‌ نشانه‌های‌ ظهور حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) بزداییم‌ و به‌ شکل‌ جدیدی‌ این‌ مطلب‌ را طرح‌ کنیم‌. به‌ طوری‌ که‌ هر فرد مؤمن‌ و متعهدی‌ بتواند با پیگیری‌ جریان‌ها برحسب‌ تاریخ‌ وقوع‌ آنها چشم‌انتظار آمدن‌ حضرت‌ و دیگر حوادث‌ و وقایع‌ مرتبط‌ با آن‌ باشد.
بسیاری‌ از نویسندگان‌ نشانه‌های‌ ظهور را به‌ دو دسته‌ حتمی‌ و غیرحتمی‌ دسته‌بندی‌ می‌کنند و به‌ طرح‌ و بحث‌ آنها می‌پردازند. برخی‌ دیگر هم‌ به‌ طور اجمالی‌ و فشرده‌ با نگاهی‌ گذرا به‌ این‌ مطلب‌ رد می‌شوند. در حالی‌ که‌ در زمان‌ حاضر آنچه‌ مهم‌ است‌ این‌ است‌ که‌ هر فرد بتواند با پیگیری‌ این‌ حوادث‌ در دام‌ آنها که‌ به‌ دروغ‌ ادعای‌ مهدویت‌ می‌کنند نیفتاده‌ و به‌ خاطر کثرت‌ و وفور اتفاقات‌ دچار سردرگمی‌ نگردد.
این‌ سلسله‌ مقالات‌، نیمه‌ دوم‌ سالی‌ را که‌ آخرین‌ سال‌ غیبت‌ است‌ و به‌ ظهور حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) ختم‌ می‌شود، به‌ تصویر می‌کشد. برای‌ استخراج‌ مجموعه‌ این‌ رویدادهای‌ پی‌ درپی‌، به‌ آن‌ دسته‌ از احادیث‌ تمسک‌ جسته‌ایم‌ که‌ به‌ تاریخ‌ خاصی‌ اعمّ از روز، ماه‌ یا سال‌ اشاره‌ داشته‌اند که‌ بحمداللّه‌ همه‌ علائم‌ حتمیه‌ در این‌ محدوده‌ گنجیده‌اند. البته‌ لازم‌ است‌ بگوییم‌ که‌ بسیاری‌ از علائم‌ ظهور حضرت‌، زمان‌ خاصی‌ را مشخص‌ نمی‌کنند و از همین‌رو در این‌ مقالات‌ چندان‌ به‌ آنها نپرداخته‌ایم‌ و برخی‌ را هم‌ که‌ لازم‌ بود پیش‌ از ورود به‌ بحث‌ راجع‌ به‌ ماه‌های‌ سال‌ قبل‌ از ظهور مطرح‌ شوند، در بخش‌ اول‌ مطالب‌ آورده‌ایم‌ :

انواع‌ ظهور
همانگونه‌ که‌ غیبت‌ حضرت‌ ولی‌ عصر(ع‌) به‌ دو بخش‌ صغری‌ و کبری‌ تقسیم‌ شده‌ است‌ در مورد ظهور حضرتش‌ هم‌ ظهور اصغر و ظهور اکبر (فجر مقدس‌) را می‌توان‌ دید.
برای‌ واضح‌تر شدن‌ این‌ مطلب‌ باید گفت‌:
غیبت‌ صغری‌ آن‌ زمانی‌ مطرح‌ شد که‌ شیعیان‌ پس‌ از مدت‌ها ارتباط‌ مستقیم‌ و از نزدیک‌ با امام‌ زمان‌ خویش‌(ع‌) هنوز چندان‌ آمادگی‌ فهم‌ و قبول‌ بحث‌ غیبت‌ و ندیدن‌ ایشان‌ را نداشتند؛ چرا که‌ نمی‌دانستند بدون‌ حضور امام‌ چگونه‌ می‌توان‌ از سویی‌ با یکدیگر همراه‌ و همگام‌ و متحد بود و از سوی‌ دیگر احکام‌ شرعی‌ و مسایل‌ دینی‌ را استنباط‌ و استخراج‌ کرد. علاوه‌ بر ده‌ها مطلب‌ دیگری‌ که‌ آنها را به‌ سوی‌ امامشان‌ متوجه‌ می‌کرد و باید در عصر غیبت‌ خود بر عهده‌ می‌گرفتند.
هر چند در عصر غیبت‌ صغری‌ این‌ طور نبود که‌ هر کس‌ بتواند به‌ خدمت‌ حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) برسد لیکن‌ با وجود چهار نایب‌ حضرت‌، ارتباط‌ شیعیان‌ همچنان‌ با امام‌ خویش‌ برقرار بود، تا مبادا به‌ خاطر این‌ تغییر وضعیتِ ناگهانی‌ دچار حیرت‌ و سردرگمی‌ شوند. در طول‌ این‌ مدت‌ که‌ حدود 70 سال‌ طول‌ کشید تا حدی‌ موضوع‌ غیبت‌ برای‌ شیعیان‌ جا افتاد و از لحاظ‌ ذهنی‌ و فکری‌ برای‌ حضور در عصر غیبت‌ کبری‌ آماده‌ شدند.
همانند این‌ جریان‌ را در آن‌ سوی‌ قضیه‌ هم‌ خواهیم‌ داشت‌؛ یعنی‌ همانطور که‌ عصر غیبت‌ به‌ دو بخش‌ صغری‌ و کبری‌ تقسیم‌ شد تا مردم‌ با مفهوم‌ غیبت‌ علاوه‌ بر آشنایی‌، انس‌ بگیرند، در مورد ظهور هم‌ چنین‌ مطلبی‌ صادق‌ است‌ و عصر ظهور به‌ دو بخش‌ اصغر و اکبر (فجر مقدس‌) تقسیم‌ می‌گردد. در عصر ظهور اصغر هر چند مردم‌ توفیق‌ زیارت‌ حضرتش‌ را پیدا نمی‌کنند لیکن‌ حوادثی‌ را مشاهده‌ می‌کنند که‌ مقدمات‌ ظهور اکبر به‌ شمار می‌آیند و مردم‌ را برای‌ زندگی‌ در آن‌ زمان‌ آماده‌ می‌کنند.
این‌ تقسیم‌بندی‌ را می‌توان‌ از برخی‌ روایات‌ برداشت‌ کرد. مثلاً در برخی‌ احادیث‌ حضرت‌ را به‌ خورشید فروزان‌ تشبیه‌ نموده‌اند. به‌ خوبی‌ می‌دانیم‌ که‌ پیش‌ از غروب‌ خورشید اشعه‌های‌ آفتاب‌ تا مدت‌ معینی‌ می‌ماند و پس‌ از آن‌ سیاهی‌ شب‌ بر آسمان‌ سایه‌ می‌افکند و طلوع‌ خورشید هم‌ سریعاً واقع‌ نمی‌شود بلکه‌ پس‌ از آنکه‌ زمان‌ اذان‌ صبح‌ شد به‌ مرور هوا روشن‌ شده‌ و در پی‌ آن‌ شعاع‌های‌ نورانی‌ خورشید در آسمان‌ پدیدار می‌شود.حضرت‌ مهدی‌(ع‌) هم‌ که‌ خورشید تابان‌ آسمان‌ امامتند، خواهی‌نخواهی‌، پیش‌ از آنکه‌ وجود مقدسشان‌ بخواهد بر همگان‌ ظاهر و آشکار گردد، باید ظهور اصغری‌ داشته‌ باشند که‌ زمینه‌ ساز آن‌ ظهور اکبر گردد.
البته‌ نباید توقع‌ داشت‌ که‌ شرایط‌ غیبت‌ صغری‌ با ظهور اصغر یکسان‌ باشد. همانطور که‌ آنچه‌ از خورشید پیش‌ از غروب‌ و پس‌ از طلوعش‌ می‌بینیم‌ یکسان‌ نیست‌.
برخی‌ از مسائلی‌ که‌ شاید در عصر ظهور اصغر دیده‌ شوند از این‌ قرار است‌:

1. بالا رفتن‌ سطح‌ فهم‌ عمومی‌ و پیشرفت‌ دانش‌ و فناوری‌
در این‌ عصر پیشرفت‌های‌ علمی‌ عظیم‌ و اکتشافات‌ محیر العقولی‌ از بشریت‌ دیده‌ می‌شود که‌ پیش‌ از آن‌ سابقه‌ نداشته‌ است‌. همان‌ انسانی‌ که‌ تا دو قرن‌ قبل‌ بر چهارپایان‌ سوار می‌شد و به‌ این‌ سوی‌ و آن‌ سو می‌رفت‌ این‌ روزها از اتومبیل‌ و هواپیما استفاده‌ می‌کند و تلفن‌، تلویزیون‌، رادیو، کامپیوتر و... جزئی‌ از زندگی‌ روزمره‌اش‌ شده‌ است‌. منابع‌ نفتی‌ و معادن‌ فلزات‌ مختلف‌ را استخراج‌ کرده‌ و تا آنجا که‌ بتواند برای‌ استفاده‌ خود به‌ کار می‌برد. این‌ تحولات‌ به‌ قدری‌ است‌ که‌ به‌ اندازه‌ کل‌ تحولات‌ علوم‌ و فنون‌ بشری‌ تا قرن‌ نوزدهم‌ که‌ ابتدای‌ آن‌ است‌ برابری‌ می‌کند.
چنین‌ تحوّل‌ علمی‌ و صنعتی‌ را مقدمه‌ ظهور حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) برشمردیم‌؛ چرا که‌ لازم‌ است‌ همه‌ آنها که‌ بناست‌ با حضرتش‌ بیعت‌ کنند، عظمت‌ آن‌ دسته‌ از مواهب‌ و نعماتی‌ را که‌ به‌ آن‌ حضرت‌ عنایت‌ شده‌ درک‌ کنند. اینکه‌ حضرت‌ مثلاً در یک‌ چشم‌ برهم‌ زدن‌ از شرق‌ عالم‌ به‌ غرب‌ می‌روند یا در زمان‌ ظهور یارانشان‌ در حالی‌ که‌ شب‌ در رختخواب‌ خویش‌ بوده‌اند صبح‌ در خدمت‌ آن‌ حضرت‌ قرار می‌گیرند. باید بدانیم‌ که‌ مافوق‌ قدرت‌ بشری‌ است‌.
بنابر آنچه‌ در میان‌ علما مشهور است‌ معجزات‌ پیامبران‌ و کرامات‌
ائمه‌ (ع‌) الزاماً بر اساس‌ آن‌ علوم‌ و فنونی‌ بود که‌ در آن‌ عصر زندگی‌ می‌کردند. پس‌ حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) هم‌ در آن‌ زمان‌ ظاهر می‌شوند که‌ دانش‌ و تکنولوژی‌ و فنون‌ و تسلیحات‌ به‌ حداکثر رشد خود رسیده‌ باشد و بشر بتواند با ساخت‌ سفینه‌های‌ فضایی‌ به‌راحتی‌ بر مریخ‌ گام‌ نهاده‌ و اختراعات‌ مختلف‌ خود را در آنجا مستقر کند.
در آن‌ عصری‌ که‌ انسانها تنها با اینترنت‌ و یا دیگر وسایلی‌ که‌ تاکنون‌ اختراع‌ شده‌اند و یا پس‌ از این‌ اختراع‌ خواهند شد از نقاط‌ دور دست‌ با هم‌ صحبت‌ می‌کنند معجزه‌ ایشان‌ این‌ خواهد بود که‌ بدون‌ استفاده‌ از هیچ‌ ابزار و وسیله‌ای‌ سخنش‌ را به‌ گوش‌ تمام‌ ساکنان‌ زمین‌ برساند و همه‌ هم‌ به‌ زبان‌ خود آن‌ را بفهمد.
مسلماً دانشمندان‌ و متفکرانی‌ که‌ از مغزهای‌ الکترونیکی‌، وسایل‌ مدرن‌، ماهواره‌ها و... برای‌ ایجاد ارتباطات‌ صوتی‌ وتصویری‌ در اقصی‌ نقاط‌ جهان‌ استفاده‌ می‌کنند، در مقابل‌ این‌ کرامت‌ حضرت‌ ـ که‌ بدون‌ استفاده‌ از هیچ‌ وسیله‌ ماهواره‌ای‌، صوت‌ و تصویر خویش‌ را به‌ هر جا که‌ بخواهد منتقل‌ می‌کند ـ سرتسلیم‌ فرود می‌آورند و آن‌ حضرت‌ را غیر از دیگران‌ یافته‌ و اعمالش‌ را خارق‌العاده‌ می‌شمارند و با ایمان‌ آوردن‌ آنها دیگران‌ هم‌ حتماً به‌ آن‌ وجود مقدس‌ ایمان‌ خواهند آورد.
در روایات‌ آمده‌ است‌ که‌ حضرت‌ و یارانشان‌ از ابرها برای‌ رفت‌ و آمد خویش‌ استفاده‌ می‌کنند. طبیعتاً آن‌ دسته‌ مخترعان‌ و سازندگان‌ هواپیماها و ماهواره‌ها و سفینه‌های‌ فضایی‌ در مقابل‌ چنین‌ وسیله‌ نقلیه‌ای‌ احساس‌ خواری‌ می‌کنند.
مضاف‌ بر اینکه‌ چنین‌ دیدگاه‌ها و اکتشافات‌ علمی‌ به‌ انسان‌ها قدرت‌ درک‌ و فهم‌ کرامات‌ حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) را می‌دهد که‌ به‌ طور طبیعی‌ هر کس‌ نمی‌تواند چنین‌ اعمالی‌ را انجام‌ دهد. به‌ عبارت‌ دیگر خداوند متعال‌ نظریات‌ علمی‌ این‌ زمان‌ را به‌ آن‌ حد از رشد می‌رساند که‌ زمینه‌های‌ ظهور اکبر (فجر مقدس‌) فراهم‌ شود.

2. دلبسته‌ شدن‌ مردم‌ به‌ امام‌ عصر (ع‌) و ازدیاد یاد حضرت‌
از جمله‌ اموری‌ که‌ این‌ روزها با آن‌ مواجه‌ هستیم‌ (خصوصاً هر چه‌ جلوتر می‌رویم‌) این‌ است‌ که‌ بسیاری‌ از مردم‌ را می‌بینیم‌ که‌ هر قدر با مشکلات‌ بزرگ‌ و بیشتری‌ روبرو می‌شوند توجهشان‌ به‌ حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) و علائم‌ ظهور ایشان‌ بیشتر می‌شود. در عین‌ حال‌ که‌ امیدشان‌ بیش‌ از پیش‌ گشته‌ و چشم‌ انتظار حوادثی‌ هستند که‌ در آینده‌ای‌ نزدیک‌ یا دور اتفاق‌ خواهد افتاد.
به‌ همین‌ علت‌ است‌ که‌ کتاب‌ها و نویسندگان‌ بیشتری‌ را در این‌ زمان‌ مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ به‌ این‌ خواسته‌ پاسخ‌ داده‌ و تلاش‌ در خور تقدیری‌ را برای‌ ترسیم‌ آینده‌ بر طبق‌ احادیث‌ و روایاتی‌ که‌ در دسترس‌ دارند از خویش‌ نشان‌ می‌دهند. این‌ امر علیرغم‌ آن‌ رویه‌ای‌ است‌ که‌ در قرون‌ اولیه‌ اسلامی‌ دیده‌ می‌شود که‌ صرفاً به‌ نقل‌ احادیث‌ و سندها پرداخته‌ و در قرن‌های‌ بعد هم‌ بحث‌های‌ کلامی‌ را به‌ آن‌ می‌افزودند.
بحمداللّه‌ دراین‌ روزها می‌بینیم‌ که‌ ده‌ها و صدها کتاب‌ و مقاله‌ در تمام‌ جهان‌ اسلام‌ با سبک‌ و سیاق‌های‌ مختلفی‌ ابعاد موضوع‌ را مورد بررسی‌ قرار داده‌اند و این‌ همان‌ چیزی‌ است‌ که‌ می‌تواند مورد پسند واقع‌ شود. البته‌ قابل‌ ذکر است‌ که‌ این‌ فعالیت‌ها منحصر به‌ شیعه‌ نمی‌شود بلکه‌ دیگر مذاهب‌ و مکاتب‌ هم‌ در این‌ زمینه‌ فعالیت‌ می‌کنند.
میزان‌ توجه‌ و یاد شیعیان‌ نسبت‌ به‌ حضرت‌ ولی‌ عصر (ع‌) را می‌توان‌ با دوره‌های‌ گذشته‌ مقایسه‌ نمود که‌ تا مدت‌ها قبل‌ چقدر اقبال‌ مردم‌ به‌ جلسات‌ دعای‌ ندبه‌ کم‌ بوده‌ است‌ و این‌ روزها در کمتر محله‌ای‌ است‌ که‌ دعای‌ ندبه‌ خوانده‌ نشود. به‌ علاوه‌ که‌ مجالس‌ بزرگ‌ با نام‌ ایشان‌ و کتاب‌های‌ مختلف‌ و جشن‌های‌ میلاد حضرت‌ هر کدام‌ به‌ نوعی‌ مردم‌ را متوجه‌ نام‌ و وجود مقدس‌ و مبارک‌ ایشان‌ می‌گرداند.
آیا انتشار نام‌ و صفات‌ امام‌ زمان‌ (ع‌) به‌ این‌ شکل‌ و میزان‌ در مدارس‌ و مساجد و خیابان‌ها و جلسات‌ و در
میان‌ عموم‌ مردم‌ خود دلیلی‌ بر
نزدیکی‌ طلوع‌ خورشید وجودی‌ حضرت‌ بقیة‌اللّه‌ (ع‌) نمی‌باشد؟!

3. صحبت‌های‌ عمومی‌ در جهان‌ در مورد تشکیل‌ حکومت‌ جهانی‌ واحد (دهکده‌ جهانی‌)
اگر به‌ تاریخ‌ نظری‌ بیفکنیم‌ می‌بینیم‌ که‌ تاریخ‌ تشکیل‌ سازمان‌ ملل‌ متحد پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و دوم‌ است‌.پس‌ از آنکه‌ جهانیان‌ خسارت‌های‌ جبران‌ناپذیر آن‌ دو جنگ‌ را به‌ جسم‌ و جان‌ انسان‌ها دیدند، گروهی‌ بر آن‌ شدند که‌ چنین‌ مجموعه‌ای‌ را تشکیل‌ دهند تا هر گاه‌ در میان‌ کشورها و دولت‌ها اختلافاتی‌ پیش‌ آمد رایزنی‌های‌ لازم‌ را برای‌ رفع‌ جنگ‌ انجام‌ دهند.
عالمان‌ اسلامی‌ هم‌ برای‌ اولین‌ بار تحت‌ عنوان‌ «رابطة‌ العالم‌ الاسلامی‌» سالانه‌ یک‌ مرتبه‌ همگی‌ در کنار هم‌ جمع‌ می‌شوند. می‌توان‌ دیگر مجامع‌ جهانی‌ موجود را به‌ آن‌ اضافه‌ کرد.
این‌ گونه‌ دیدگاه‌ها و تشکیل‌ چنین‌ سازمان‌های‌ بین‌ المللی‌ خود حکایت‌ از آن‌ می‌کند که‌ جهان‌ نیازمند حکومت‌ واحد جهانی‌ است‌ که‌ بتواند امنیت‌، آرامش‌ و عدالت‌ را در آن‌ حاکم‌ کند که‌ جز حکومت‌ جهانی‌ حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) هیچ‌ چیز نمی‌تواند پاسخگوی‌ این‌ نیاز عمومی‌ مردم‌ جهان‌ باشد که‌ این‌ مورد دلیلی‌ آشکار بر طلوع‌ آن‌ فجر مقدس‌ در پس‌ دوران‌ ظهور اصغر است‌. آری‌ همگان‌ ندا برآورده‌ایم‌ که‌: ای‌ مهدی‌ صاحب‌ الزمان‌ (ع‌)! جهان‌ در انتظار حکومت‌ جهانی‌ توست‌ .
لازم‌ است‌ در اینجا این‌ نکته‌ را تذکر دهیم‌ که‌ وقتی‌ از ظهور اصغر صحبت‌ می‌کنیم‌ قصد ما این‌ نیست‌ که‌
ـ العیاذ بالله‌ ـ برای‌ ظهور مقدس‌ حضرت‌ ولی‌ عصر (ع‌) زمانی‌ تعیین‌ کنیم‌؛ زیرا این‌ مسئله‌ چیزی‌ است‌ که‌ صرفاً خداوند متعال‌ از آن‌ خبر دارد و در اصل‌ ممکن‌ است‌ آنچه‌ ما در ظاهر می‌بینیم‌ نقطه‌ آغاز ظهور مقدس‌ ایشان‌ باشد و این‌ احتمال‌ هم‌ وجود دارد که‌ چنین‌ نباشد و خدای‌ ناکرده‌ این‌ شب‌ تار و سیاه‌ غیبت‌ ادامه‌ یابد. تحقق‌ این‌ مسئله‌ کلاً تحت‌ اراده‌ الهی‌ است‌ و خداوند هم‌ «فعال‌ لما یرید» است

------------------
پی‌نوشت‌ها
* این‌ سلسله‌ مقالات‌ ترجمه‌ کتابی‌ است‌ با عنوان‌: الفجر المقدس‌ و المهدی‌(ع‌)؛ ارهاصات‌ الیوم‌ الموعود و احداث‌ سنة‌ الظهور، مجتبی‌ السادة‌، چاپ‌ اول‌: 1421 ق‌).
1. ر.ک‌: غیبت‌ نعمانی‌، ص‌ 213؛ کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمة‌، ص‌ 654.
2. ر.ک‌: غیبت‌ نعمانی‌، ص‌ 170؛ غیبت‌ شیخ‌ طوسی‌، ص‌ 274
3. ر.ک‌: غیبت‌ نعمانی‌، ص‌ 231؛ کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمة‌، ص‌ 673؛ منتخب‌ الأثر، ص‌ 476.

 

مختصری از احوالات امام‌ نهم‌ شیعیان‌ حضرت‌ جواد (ع‌)

امام‌ نهم‌ شیعیان‌ حضرت‌ جواد (ع‌) در سال‌ 195 هجرى‌ در مدینه‌ ولادت‌ یافت‌ .
نام‌ نامى‌اش‌ محمد معروف‌ به‌ جواد و تقى‌ است‌ .
القاب‌ دیگرى‌ مانند : رضى‌ و متقى‌ نیز داشته‌ ، ولى‌ تقى‌ از همه‌ معروفتر
مى‌باشد .
مادر گرامى‌اش‌ سبیکه‌ یا خیزران‌ است‌ که‌ این‌ دو نام‌ در تاریخ‌ زندگى‌ آن‌
حضرت‌ ثبت‌ است‌ .
امام‌ محمد تقى‌ (ع‌) هنگام‌ وفات‌ پدر 8 ساله‌ بود .
پس‌ از شهادت‌ جانگداز حضرت‌ رضا علیه‌ السلام‌ در اواخر ماه‌ صفر سال‌ 203 ه
مقام‌ امامت‌ به‌ فرزند ارجمندش‌ حضرت‌ جوادالأئمه‌ (ع‌) انتقال‌ یافت‌ .
مأمون‌ خلیفه‌ عباسى‌ که‌ همچون‌ سایر خلفاى‌ بنى‌ عباس‌ از پیشرفت‌ معنوى‌ و
نفوذ باطنى‌ امامان‌ معصوم‌ و گسترش‌ فضایل‌ آنها در بین‌ مردم‌ هراس‌ داشت‌ ، سعى‌
کرد ابن‌ الرضا را تحت‌ مراقبت‌ خاص‌ خویش‌ قرار دهد .
" از اینجا بود که‌ مأمون‌ نخستین‌ کارى‌ که‌ کرد ، دختر خویش‌ ام‌ الفضل‌ را به‌
ازدواج‌ حضرت‌ امام‌ جواد (ع‌) درآورد ، تا مراقبى‌ دایمى‌ و از درون‌ خانه‌ ، بر
امام‌ گمارده‌ باشد . رنجهاى‌ دایمى‌ که‌ امام‌ جواد (ع‌) از ناحیه‌ این‌ مأمور خانگى‌
برده‌ است‌ ، در تاریخ‌ معروف‌ است‌ " .
از روشهایى‌ که‌ مأمون‌ در مورد حضرت‌ رضا (ع‌) به‌ کار مى‌بست‌ ، تشکیل‌
مجالس‌ بحث‌ و مناظ‌ره‌ بود . مأمون‌ و بعد معتصم‌ عباسى‌ مى‌خواستند از این‌ راه‌ -
به‌ گمان‌ باطل‌ خود - امام‌ (ع‌) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش‌ حضرت‌
جواد (ع‌) نیز چنین‌ روشى‌ را به‌ کار بستند . به‌ خصوص‌ که‌ در آغاز امامت‌ هنوز
سنى‌ از عمر امام‌ جواد (ع‌) نگذشته‌ بود . مأمون‌ نمى‌دانست‌ که‌ مقام‌ ولایت‌ و
امامت‌ که‌ موهبتى‌ است‌ الهى‌ ، بستگى‌ به‌ کمى‌ و زیادى‌ سالهاى‌ عمر ندارد .
بارى‌ ، حضرت‌ جواد (ع‌) با عمر کوتاه‌ خود که‌ همچون‌ نوگل‌ بهاران‌ زودگذر
بود ، و در دوره‌اى‌ که‌ فرقه‌هاى‌ مختلف‌ اسلامى‌ و غیر اسلامى‌ در میدان‌ رشد و نمو یافته‌
بودند و دانشمندان‌ بزرگى‌ در این‌ دوران‌ ، زندگى‌ مى‌کردند و علوم‌ و فنون‌ سایر
ملتها پیشرفت‌ نموده‌ و کتابهاى‌ زیادى‌ به‌ زبان‌ عربى‌ ترجمه‌ و در دسترس‌ قرار
گرفته‌ بود ، با کمى‌ سن‌ وارد بحثهاى‌ علمى‌ گردید و با سرمایه‌ خدایى‌ امامت‌ که‌ از
سرچشمه‌ ولایت‌ مطلقه‌ و الهام‌ ربانى‌ مایه‌ گرفته‌ بود ، احکام‌ اسلامى‌ را مانند پدران‌
و اجداد بزرگوارش‌ گسترش‌ داد و به‌ تعلیم‌ و ارشاد پرداخت‌ و به‌ مسائل‌ بسیارى‌
پاسخ‌ گفت‌ . براى‌ نمونه‌ ، یکى‌ از مناظ‌ره‌هاى‌ ( = احتجاجات‌ ) حضرت‌ امام‌ محمد
تقى‌ (ع‌) را در زیر نقل‌ مى‌کنیم‌ :
" عیاشى‌ در تفسیر خود از ذرقان‌ که‌ همنشین‌ و دوست‌ احمد بن‌ ابى‌ دؤاد بود ،
نقل‌ مى‌کند که‌ ذرقان‌ گفت‌ : روزى‌ دوستش‌ ( ابن‌ ابى‌ دؤاد ) از دربار معتصم‌ عباسى‌
برگشت‌ و بسیار گرفته‌ و پریشان‌ حال‌ به‌ نظر رسید . گفتم‌ : چه‌ شده‌ است‌ که‌ امروز
این‌ چنین‌ ناراحتى‌ ؟ گفت‌ : در حضور خلیفه‌ و ابوجعفر فرزند على‌ بن‌ موسى‌ الرضا
جریانى‌ پیش‌ آمد که‌ مایه‌ شرمسارى‌ و خوارى‌ ما گردید . گفتم‌ : چگونه‌ ؟ گفت‌ :
سارقى‌ را به‌ حضور خلیفه‌ آورده‌ بودند که‌ سرقتش‌ آشکار و دزد اقرار به‌ دزدى‌ کرده‌
بود . خلیفه‌ طریقه‌ اجراى‌ حد و قصاص‌ را پرسید . عده‌اى‌ از فقها حاضر بودند ،
خلیفه‌ دستور داد بقیه‌ فقیهان‌ را نیز حاضر کردند ، و محمد بن‌ على‌ الرضا را هم‌
خواست‌ .
خلیفه‌ از ما پرسید :
حد اسلامى‌ چگونه‌ باید جارى‌ شود ؟
من‌ گفتم‌ : از مچ‌ دست‌ باید قطع‌ گردد .
خلیفه‌ گفت‌ : به‌ چه‌ دلیل‌ ؟
گفتم‌ : به‌ دلیل‌ آنکه‌ دست‌ شامل‌ انگشتان‌ و کف‌ دست‌ تا مچ‌ دست‌ است‌ ، و
در قرآن‌ کریم‌ در آیه‌ تیمم‌ آمده‌ است‌ : فامسحوا بوجوهکم‌ و ایدیکم‌ . بسیارى‌ از
فقیهان‌ حاضر در جلسه‌ گفته‌ مرا تصدیق‌ کردند .
یک‌ دسته‌ از علماء گفتند : باید دست‌ را از مرفق‌ برید .
خلیفه‌ پرسید : به‌ چه‌ دلیل‌ ؟
گفتند : به‌ دلیل‌ آیه‌ وضو که‌ در قرآن‌ کریم‌ آمده‌ است‌ : ... و ایدیکم‌ الى‌
المرافق‌ . و این‌ آیه‌ نشان‌ مى‌دهد که‌ دست‌ دزد را باید از مرفق‌ برید .
دسته‌ دیگر گفتند : دست‌ را از شانه‌ باید برید چون‌ دست‌ شامل‌ تمام‌ این‌
اجزاء مى‌شود .
و چون‌ بحث‌ و اختلاف‌ پیش‌ آمد ، خلیفه‌ روى‌ به‌ حضرت‌ ابوجعفر محمد بن‌ على‌
کرد و گفت‌ :
یا اباجعفر ، شما در این‌ مسأله‌ چه‌ مى‌گویید ؟
آن‌ حضرت‌ فرمود : علماى‌ شما در این‌ باره‌ سخن‌ گفتند . من‌ را از بیان‌ مطلب‌
معذور بدار .
خلیفه‌ گفت‌ : به‌ خدا سوگند که‌ شما هم‌ باید نظر خود را بیان‌ کنید .
حضرت‌ جواد فرمود : اکنون‌ که‌ من‌ را سوگند مى‌دهى‌ پاسخ‌ آن‌ را مى‌گویم‌ . این‌
مطالبى‌ که‌ علماى‌ اهل‌ سنت‌ درباره‌ حد دزدى‌ بیان‌ کردند خطاست‌ . حد صحیح‌ اسلامى‌
آن‌ است‌ که‌ باید انگشتان‌ دست‌ را غیر از انگشت‌ ابهام‌ قطع‌ کرد .
خلیفه‌ پرسید : چرا ؟
امام‌ (ع‌) فرمود : زیرا رسول‌ الله‌ (ص‌) فرموده‌ است‌ سجود باید بر هفت‌
عضو از بدن‌ انجام‌ شود : پیشانى‌ ، دو کف‌ دست‌ ، دو سر زانو ، دو انگشت‌ ابهام‌
پا ، و اگر دست‌ را از شانه‌ یا مرفق‌ یا مچ‌ قطع‌ کنند براى‌ سجده‌ حق‌ تعالى‌ محلى‌
باقى‌ نمى‌ماند ، و در قرآن‌ کریم‌ آمده‌ است‌ " و ان‌ المساجد لله‌ ... " سجده‌گاه‌ها
از آن‌ خداست‌ ، پس‌ کسى‌ نباید آنها را ببرد .
معتصم‌ از این‌ حکم‌ الهى‌ و منطقى‌ بسیار مسرور شد ، و آن‌ را تصدیق‌ کرد و امر
نمود انگشتان‌ دزد را برابر حکم‌ حضرت‌ جواد (ع‌) قطع‌ کردند .
ذرقان‌ مى‌گوید : ابن‌ ابى‌ دؤاد سخت‌ پریشان‌ شده‌ بود ، که‌ چرا نظر او در محضر
خلیفه‌ رد شده‌ است‌ . سه‌ روز پس‌ از این‌ جریان‌ نزد معتصم‌ رفت‌ و گفت‌ :
یا امیرالمؤمنین‌ ، آمده‌ام‌ تو را نصیحتى‌ کنم‌ و این‌ نصحیت‌ را به‌ شکرانه‌
محبتى‌ که‌ نسبت‌ به‌ ما دارى‌ مى‌گویم‌ . معتصم‌ گفت‌ : بگو .
ابن‌ ابى‌ دؤاد گفت‌ : وقتى‌ مجلسى‌ از فقها و علما تشکیل‌ مى‌دهى‌ تا یک‌ مسأله‌
یا مسائلى‌ را در آنجا مطرح‌ کنى‌ ، همه‌ بزرگان‌ کشورى‌ و لشکرى‌ حاضر هستند ، حتى‌
خادمان‌ و دربانان‌ و پاسبانان‌ شاهد آن‌ مجلس‌ و گفتگوهایى‌ که‌ در حضور تو مى‌شود
هستند ، و چون‌ مى‌بینند که‌ رأى‌ علماى‌ بزرگ‌ تو در برابر رأى‌ محمد بن‌ على‌ الجواد
ارزشى‌ ندارد ، کم‌کم‌ مردم‌ به‌ آن‌ حضرت‌ توجه‌ مى‌کنند و خلافت‌ از خاندان‌ تو به‌
خانواده‌ آل‌ على‌ منتقل‌ مى‌گردد ، و پایه‌هاى‌ قدرت‌ و شوکت‌ تو متزلزل‌ مى‌گردد .
این‌ بدگویى‌ و اندرز غرض‌آلود در وجود معتصم‌ کار کرد و از آن‌ روز در صدد
برآمد این‌ مشعل‌ نورانى‌ و این‌ سرچشمه‌ دانش‌ و فضیلت‌ را خاموش‌ سازد .
این‌ روش‌ را - قبل‌ از معتصم‌ - مأمون‌ نیز در مورد حضرت‌ جوادالأئمه‌ (ع‌)
به‌ کار مى‌برد ، چنانکه‌ در آغاز امامت‌ امام‌ نهم‌ ، مأمون‌ دوباره‌ دست‌ به‌ تشکیل‌
مجالس‌ مناظ‌ره‌ زد و از جمله‌ از یحیى‌ بن‌ اکثم‌ که‌ قاضى‌ بزرگ‌ دربار وى‌ بود ،
خواست‌ تا از امام‌ (ع‌) پرسشهایى‌ کند ، شاید بتواند از این‌ راه‌ به‌ موقعیت‌
امام‌ (ع‌) ضربتى‌ وارد کند . اما نشد ، و اما از همه‌ این‌ مناظ‌رات‌ سربلند
درآمد .
روزى‌ از آنجا که‌ " یحیى‌ بن‌ اکثم‌ " به‌ اشاره‌ مأمون‌ مى‌خواست‌ پرسشهاى‌ خود
را مطرح‌ سازد مأمون‌ نیز موافقت‌ کرد ، و امام‌ جواد (ع‌) و همه‌ بزرگان‌ و
دانشمندان‌ را در مجلس‌ حاضر کرد . مأمون‌ نسبت‌ به‌ حضرت‌ امام‌ محمد تقى‌ (ع‌)
احترام‌ بسیار کرد و آنگاه‌ از یحیى‌ خواست‌ آنچه‌ مى‌خواهد بپرسد . یحیى‌ که‌ پیرمردى‌
سالمند بود ، پس‌ از اجازه‌ مأمون‌ و حضرت‌ جواد (ع‌) گفت‌ : اجازه‌ مى‌فرمایى‌
مسأله‌اى‌ از فقه‌ بپرسم‌ ؟ حضرت‌ جواد فرمود :
آنچه‌ دلت‌ مى‌خواهد بپرس‌ .
یحیى‌ بن‌ اکثم‌ پرسید : اگر کسى‌ در حال‌ احرام‌ قتل‌ صید کرد چه‌ باید بکند ؟
حضرت‌ جواد (ع‌) فرمود : آیا قاتل‌ صید محل‌ بوده‌ یا محرم‌ ؟ عالم‌ بوده‌ یا
جاهل‌ ؟ به‌ عمد صید کرده‌ یا خطا ؟ محرم‌ آزاد بوده‌ یا بنده‌ ؟ صغیر بوده‌ یا کبیر ؟
اول‌ قتل‌ او بوده‌ یا صیاد بوده‌ و کارش‌ صید بوده‌ ؟ آیا حیوانى‌ را که‌ کشته‌ است‌
صید تمام‌ بوده‌ یا بچه‌ صید ؟ آیا در این‌ قتل‌ پشیمان‌ شده‌ یا نه‌ ؟ آیا این‌ عمل‌ در
شب‌ بوده‌ یا روز ؟ احرام‌ محرم‌ براى‌ عمره‌ بوده‌ یا احرام‌ حج‌ ؟
یحیى‌ دچار حیرت‌ عجیبى‌ شد . نمى‌دانست‌ چگونه‌ جواب‌ گوید . سر به‌ زیر
انداخت‌ و عرق‌ خجالت‌ بر سر و رویش‌ نشست‌ . درباریان‌ به‌ یکدیگر نگاه‌ مى‌کردند .
مأمون‌ نیز که‌ سخت‌ آشفته‌ حال‌ شده‌ بود در میان‌ سکوتى‌ که‌ بر مجلس‌ حکمفرما بود ،
روى‌ به‌ بنى‌ عباس‌ و اطرافیان‌ کرد و گفت‌ :
- دیدید و ابوجعفر محمد بن‌ على‌ الرضا را شناختید ؟
سپس‌ بحث‌ را تغییر داد تا از حیرت‌ حاضران‌ بکاهد .
بارى‌ ، موقعیت‌ امام‌ جواد (ع‌) پس‌ از این‌ مناظ‌رات‌ بیشتر استوار شد .
امام‌ جواد (ع‌) در مدت‌ 17 سال‌ دوران‌ امامت‌ به‌ نشر و تعلیم‌ حقایق‌ اسلام‌
پرداخت‌ ، و شاگردان‌ و اصحاب‌ برجسته‌اى‌ داشت‌ که‌ : هر یک‌ خود قله‌اى‌ بودند از
قله‌هاى‌ فرهنگ‌ و معارف‌ اسلامى‌ مانند :
ابن‌ ابى‌ عمیر بغدادى‌ ، ابوجعفر محمد بن‌ سنان‌ زاهرى‌ ، احمد بن‌ ابى‌ نصر
بزنطى‌ کوفى‌ ، ابوتمام‌ حبیب‌ اوس‌ طائى‌ - شاعر شیعى‌ مشهور - ابوالحسن‌ على‌ بن‌
مهزیار اهوازى‌ و فضل‌ بن‌ شاذان‌ نیشابورى‌ که‌ در قرن‌ سوم‌ هجرى‌ مى‌زیسته‌اند .
اینان‌ نیز ( همچنانکه‌ امام‌ بزرگوارشان‌ همیشه‌ تحت‌ نظر بود ) هر کدام‌ به‌
گونه‌اى‌ مورد تعقیب‌ و گرفتارى‌ بودند . فضل‌ بن‌ شاذان‌ را از نیشابور بیرون‌
کردند . عبدالله‌ بن‌ طاهر چنین‌ کرد و سپس‌ کتب‌ او را تفتیش‌ کرد و چون‌ مطالب‌
آن‌ کتابها را - درباره‌ توحید و ... - به‌ او گفتند قانع‌ نشد و گفت‌ مى‌خواهم‌
عقیده‌ سیاسى‌ او را نیز بدانم‌ .
ابوتمام‌ شاعر نیز از این‌ امر بى‌بهره‌ نبود ، امیرانى‌ که‌ خود اهل‌ شعر و
ادب‌ بودند حاضر نبودند شعر او را - که‌ بهترین‌ شاعر آن‌ روزگار بود ، چنانکه‌ در
تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌ و اسلام‌ معروف‌ است‌ - بشنوند و نسخه‌ از آن‌ داشته‌ باشند .
اگر کسى‌ شعر او را براى‌ آنان‌ ، بدون‌ اطلاع‌ قبلى‌ ، مى‌نوشت‌ و آنان‌ از شعر لذت‌
مى‌بردند و آن‌ را مى‌پسندیدند ، همین‌ که‌ آگاه‌ مى‌شدند که‌ از ابوتمام‌ است‌ یعنى‌
شاعر شیعى‌ معتقد به‌ امام‌ جواد (ع‌) و مروج‌ آن‌ مرام‌ ، دستور مى‌دادند که‌ آن‌
نوشته‌ را پاره‌ کنند . ابن‌ ابى‌ عمیر - عالم‌ ثقه‌ مورد اعتماد بزرگ‌ - نیز در
زمان‌ هارون‌ و مأمون‌ ، محنتهاى‌ بسیار دید ، او را سالها زندانى‌ کردند ،
تازیانه‌ها زدند . کتابهاى‌ او را که‌ مأخذ عمده‌ علم‌ دین‌ بود ، گرفتند و باعث‌
تلف‌ شدن‌ آن‌ شدند و ... بدین‌ سان‌ دستگاه‌ جبار عباسى‌ با هواخواهان‌ علم‌ و فضیلت‌
رفتار مى‌کرد و چه‌ ظ‌المانه‌ !


شهادت‌ حضرت‌ جواد (ع‌)
این‌ نوگل‌ باغ‌ ولایت‌ و عصمت‌ گرچه‌ کوتاه‌ عمر بود ولى‌ رنگ‌ و بویش‌ مشام‌
جانها را بهره‌مند ساخت‌ . آثار فکرى‌ و روایاتى‌ که‌ از آن‌ حضرت‌ نقل‌ شده‌ و
مسائلى‌ را که‌ آن‌ امام‌ پاسخ‌ گفته‌ و کلماتى‌ که‌ از آن‌ حضرت‌ بر جاى‌ مانده‌ ، تا
ابد زینت‌بخش‌ صفحات‌ تاریخ‌ اسلام‌ است‌ . دوران‌ عمر آن‌ امام‌ بزرگوار 25 سال‌ و
دوره‌ امامتش‌ 17 سال‌ بوده‌ است‌ .
معتصم‌ عباسى‌ از حضرت‌ جواد (ع‌) دعوت‌ کرد که‌ از مدینه‌ به‌ بغداد بیاید .
امام‌ جواد در ماه‌ محرم‌ سال‌ 220 هجرى‌ به‌ بغداد وارد شد . معتصم‌ که‌ عموى‌ ام‌ الفضل‌
زوجه‌ حضرت‌ جواد بود ، با جعفر پسر مأمون‌ و ام‌ الفضل‌ بر قتل‌ آن‌ حضرت‌ همداستان‌
شدند .
علت‌ این‌ امر - همچنان‌ که‌ اشاره‌ کردیم‌ - این‌ اندیشه‌ شوم‌ بود که‌ مبادا
خلافت‌ از بنى‌ عباس‌ به‌ علویان‌ منتقل‌ شود . از این‌ جهت‌ ، درصدد تحریک‌ ام‌ الفضل‌
برآمدند و به‌ وى‌ گفتند تو دختر و برادرزاده‌ خلیفه‌ هستى‌ ، و احترامت‌ از هر
جهت‌ لازم‌ است‌ و شوهر تو محمد بن‌ على‌ الجواد ، مادر على‌ هادى‌ فرزند خود را بر
تو رجحان‌ مى‌نهد .
این‌ دو تن‌ آن‌ قدر وسوسه‌ کردند تا ام‌ الفضل‌ - چنان‌ که‌ روش‌ زنان‌ نازاست‌ -
تحت‌ تأثیر حسادت‌ قرار گرفت‌ و در باطن‌ از شوهر بزرگوار جوانش‌ آزرده‌ خاطر شد
و به‌ تحریک‌ و تلقین‌ معتصم‌ و جعفر برادرش‌ ، تسلیم‌ گردید . آنگاه‌ این‌ دو فرد
جنایتکار سمى‌ کشنده‌ در انگور وارد کردند و به‌ خانه‌ امام‌ فرستاده‌ تا سیاه‌روى‌
دو جهان‌ ، ام‌ الفضل‌ ، آنها را به‌ شوهرش‌ بخوراند . ام‌ الفضل‌ طبق‌ انگور را در
برابر امام‌ جواد (ع‌) گذاشت‌ ، و از انگورها تعریف‌ و توصیف‌ کرد و حضرت‌
جواد (ع‌) را به‌ خوردن‌ انگور وادار و در این‌ امر اصرار کرد . امام‌ جواد (ع‌)
مقدارى‌ از آن‌ انگور را تناول‌ فرمود . چیزى‌ نگذشت‌ آثار سم‌ را در وجود خود
احساس‌ فرمود و درد و رنج‌ شدیدى‌ بر آن‌ حضرت‌ عارض‌ گشت‌ . ام‌ الفضل‌ سیه‌کار
با دیدن‌ آن‌ حالت‌ دردناک‌ در شوهر جوان‌ ، پشیمان‌ و گریان‌ شد ، اما پشیمانى‌
سودى‌ نداشت‌ .
حضرت‌ جواد (ع‌) فرمود : چرا گریه‌ مى‌کنى‌ ؟ اکنون‌ که‌ مرا کشتى‌ گریه‌ تو
سودى‌ ندارد . بدان‌ که‌ خداوند متعال‌ در این‌ چند روزه‌ دنیا تو را به‌ دردى‌ مبتلا
کند و به‌ روزگارى‌ بیفتى‌ که‌ نتوانى‌ از آن‌ نجات‌ بیابى‌ .
در مورد مسموم‌ کردن‌ حضرت‌ جواد (ع‌) قولهاى‌ دیگرى‌ هم‌ نقل‌ شده‌ است‌ .


زنان‌ و فرزندان‌ حضرت‌ جواد (ع‌)
زن‌ حضرت‌ جواد (ع‌) ام‌ الفضل‌ دختر مأمون‌ بود . حضرت‌ جواد (ع‌) از ام‌
الفضل‌ فرزندى‌ نداشت‌ . حضرت‌ امام‌ محمد تقى‌ زوجه‌ دیگرى‌ مشهور به‌ ام‌ ولد و به‌
نام‌ سمانه‌ مغربیه‌ داشته‌ است‌ . فرزندان‌ آن‌ حضرت‌ را 4 پسر و 4 دختر نوشته‌اند
بدین‌ شرح‌ :
1 - حضرت‌ ابوالحسن‌ امام‌ على‌ النقى‌ ( هادى‌ )
2 - ابواحمد موسى‌ مبرقع‌
3 - ابواحمد حسین‌
4 - ابوموسى‌ عمران‌
5 - فاطمه‌
6 - خدیجه‌
7 - ام‌ کلثوم‌
8 - حکیمه‌
حضرت‌ جواد (ع‌) مانند جده‌اش‌ فاطمه‌ زهرا زندگانى‌ کوتاه‌ و عمرى‌ سراسر
رنج‌ و مظلومیت‌ داشت‌ . بدخواهان‌ نگذاشتند این‌ مشعل‌ نورانى‌ نورافشانى‌ کند .
امام‌ نهم‌ ما در آخر ماه‌ ذیقعده‌ سال‌ 220 ه . به‌ سراى‌ جاویدان‌ شتافت‌ . قبر
مطهرش‌ در کاظ‌میه‌ یا کاظ‌مین‌ است‌ ، عقب‌ قبر منور جدش‌ حضرت‌ موسى‌ بن‌ جعفر (ع‌)

بازداشت خانم مدعی دریافت نامه از امام زمان(عج)۱۱۶۴

بازداشت خانم مدعی دریافت نامه از امام زمان(عج)

زنی که مدعی رابطه با امام زمان(عج) و دریافت نامه و مأموریت از ایشان بود، هفته گذشته، بازداشت شد.
بنا بر این گزارش، خانم مذکور که پیش از این، اخباری درباره با وی در «بازتاب» منتشر شده بود، از ارتباط سی ساله خود با امام زمان(عج) و رویاهای صادقه خود خبر می‌داد و چندی پیش نیز با چاپ کتابی، متن پیامی را که به ادعای وی متعلق به امام زمان(عج) بوده و خطاب به این خانم نوشته شده بود، رسما منتشر کرد.
این خانم همچنین ادعا کرده بود که امام زمان(عج) به وی مأموریت داده است تا حسینیه‌ای را مشابه مسجد جمکران در حوالی «شازند» اراک بنا کند.
بازداشت این خانم، در حالی صورت می‌گیرد که برخی محافل، دولت جدید را متهم به دامن زدن به ادعاهای ارتباط اشخاص با امام زمان(عج) می‌کنند.

واقعه تولد عیسی مسیح از زبان قرآن ۱۱۶۱

واقعه تولد عیسی مسیح از زبان قرآن

مریم (23)-
آنگاه که او را درد زاییدن فرا رسید زیر شاخ درخت خرمایی رفت و از شدت حزن و اندوه با خود میگفت ای کاش من از این پیش مرده بودم و از صفحه عالم به کلی نامم فرامش شده بود .

مریم (24)-
از زیر آن درخت (فرزندش عیسی یا روح القدس) او را ندا کرد که غمگین مباش که خدای تو از زیر قدم تو چشمه آبی جاری کرد .

مریم (25)-
ای مریم شاخ درخت را حرکت ده تا از آن برای تو رطب تازه فرو ریزد .

مریم (26)-
پس از این رطب تناول کن و از این چشمه آب بیاشام و چشم خود به عیسی روشن دار ، هر کس از جنس بشر را که ببینی به او بگو که من برای خدا نذر روزه سکوت کرده ام و با هیچکس امروز هرگز سخن نخواهم گفت .

مریم (27)-
آنگاه قوم مریم که به جانب او آمدند که از این مکانش همراه ببرند ، گفتند ای مریم عجب کار منکرو شگفت آوری کردی .

مریم (28)-
ای مریم خواهر هارون تو را نه پدری ناصالح بود و نه مادری بدکار.

مریم (29)-
مریم به اشاره حوال به طفل کرد آنها گفتن چگونه با طفل گهواره ای سخن گوییم.

مریم (30)-
آن طفل گفت همانا من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نوبت عطا فرمود .

مریم (31)-
و مرا هر کجا باشم برای جهانیان مایه برکت و رحمت گردانید و تا زنده ام به عبادت ، نماز و زکات سفارش کرد .

مریم (32)-
و به نیکی با مادر توصیه نموده و مرا ستمکار و شقی نگردانید .

 

نشانه های بسیار نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری (عج)

نشانه های بسیار نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری (عج)

نوشته:
حسن ستاری ساربانقلی

نوشته زیر مجموعه ای از نشانه های بسیار نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری را مورد بررسی قرار داده است انشاالله که دیدگان همه منتظران به نواده پاک رسول (ص) روشن گردد این مطالب برگزیده ای از سایتهای مختلف و منابع مهدویت است.

چشم انتظاران را بگو یوسف ز کنعان می رسد
ای دل شب هجران ما آخر به پایان می رسد

بشارت آیه الله العظمی بهجت:
اشاره مستقیم و بشارت صریح آیه الله العظمی بهجت در جمعی در مورد نزدیکی ظهور امام زمان (عج) که فرمودند: “تا کنون به جوانان بشارت می دادید که منتظر باشید ظهور مولایتان را خواهید دید اینک (ظهور آنقدر نزدیک شده است که) به سالخوردگان و پیران هم بشارت دهید که ظهور را خواهید دید.” بسیاری از منتظران و شیفتگان ولی عصر (عج) را سرشار از شور و شوق ظهور نموده است و برای آنها دلیلی محکم و برهانی قاطع در یقین به نزدیکی ظهور ایجاد کرده است.

سید خراسانی در آستانه قیام:
“یخرج شاب من بنی هاشم علی یده الایمن خال و یاتی من خراسان برایات سود بین یده شعیب بن صالح یقاتل اصحاب سفیانی فیهمزهم”
جوانمردی ( در زبان عربی شاب به دارندگان روح جوانمردی و فتوت نیز اطلاق می گردد.) از بنی هاشم(سید) از خراسان با پرچمهای سیاه قیام می کند که بر دست راستش نشانه ای است پیشاپیش او فردی بنام شعیب بن صالح قرار دارد که با یاران سفیانی می جنگد و آنها را شکست می دهد . ملاحم و الفتن ص 52 باب 97 قیام سید خراسانی چند ماه قبل از ظهور و در ماه رجب و همزمان با قیام سفیانی در سوریه از ایران اسلامی آغاز می گردد و به سمت عراق و بیت المقدس ادامه می یابد . *

امیر عبدالله در عربستان:
یکی دیگر از نشانه های ظهور قتل فرمانروای عربستان بنام عبدالله می باشد که در ماه ذی الحجه روی خواهد داد . امام صادق در این زمینه می فرماید : هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند من ظهور قائم را برای او تضمین می کنم … همچنین از آن حضرت روایت شده است که : زمانیکه مردم در سرزمین عربستان در حال وقوف می باشند سواری با شتر سبک سیر به آنجا وارد می شود و مرگ خلیفه را خبر می دهد و با مرگ او فرج آل محمد و گشایش کار تمام مردم فرا می رسد . بحار 52 ص 210 و 240
همانطور که می دانید، تابستان امسال فهد از دنیا رفت و امیر عبدالله پادشاه عربستان شد.

سفیانی در آستانه کودتا:
امام محمد باقر (ع) : سفیانی و حضرت قائم در یک سال قیام می کنند . ( بحارالانوار ج 52 ص 240) یکی از علامات حتمیه ظهور قیام فردی به نام سفیانی که همزمان با سید خراسانی در ماه رجب در سوریه کودتا نموده و چند کشور همسایه را فتح و سپس به سمت عراق پیشروی می نماید و لشگری برای دستگیری امام زمان (عج) به سوی مکه روانه می سازد که این لشگر در بین مکه و مدینه به زمین فرو می روند و نابود می شوند و … تعدادی از بزرگان در سوریه سفیانی را دیده و ( با همان ) اوصافی که در روایات ذکر شده است او را شناخته اند که با برخی مانند عالم فاضل و متعبد استاد بهلول مصاحبه شده و شرح دیدار به صورت مکتوب و نوار ویدئویی مستند و مکتوب موجود است ( کتاب آیا ظهور نزدیک است؟ و نوار ویدئویی در واحد فرهنگی گل یاس) و برخی دیدارها مانند دیدار امام موسی صدر و شهید چمران نقلی و غیر مستند می باشد . در دیدار استاد بهلول که حدودا 10 سال پیش انجام گرفته است سفیانی با همان ظاهر کریه که در روایات ذکر شده و جزء فرماندهان ارتش سوریه و فردی جاه طلب و میانسال ذکر گردیده است … با شدت گرفتن فتنه ها و درگیری ها در منطقه خاور میانه و عراق و لبنان و فلسطین و تحت فشار بودن یهودیان غاصب هر لحظه برای کودتای سفیانی که به نفع صهیونیستها و علیه کشورهای مسلمان صورت می گیرد شرایط فراهم تر می گردد.

آغاز مرحله ای که در آن عراق کانون تحولات است:
سرزمین عراق در عصر ظهور بر طبق روایات معتبر کانون تحولات بسیار مهمی است و منشا معبر و محل برخورد اکثر قیامهای دوران ظهور است . شیصبانی حاکم ستمگر عراق ( صدام ) در نزدیکی ظهور از این مکان جنگ را آغاز می کند . سفیانی بعد از کودتا در سوریه سرزمین عراق را فتح می کند . سید خراسانی بعد از قیام به سوی عراق حرکت می کند و امام زمان (عج ) نیز بعد از قیام در مکه به سمت عراق پیش می رود و سرانجام پس از پیروزی نهایی مرکز حکومت خود را در کوفه قرار می دهد . در شرایط فعلی نیز لحظه به لحظه عراق به سمت تحولات عظیم و مهم پیش می رود و آنگونه که از روایات ذکر شده است در حال تبدیل شدن به مرکز تحولات جهانی در عصر ظهور می باشد . امام علی در مورد تحولات و فتح عراق در زمان ظهور می فرماید : … قلعه ها را بگشایند عراق را فتح کنند هر اختلافی را با خونریزی پاسخ گویند در چنین زمانی ظهور صاحب الزمان (عج) را انتظار کشید … حوادث جانکاه و کمرشکنی روی دهد شکافنده ها ( موشک ها ) بشکافند تیزپروازان( هواپیماها) به پرواز درآیند … عراق را فتح کنند هر اختلافی را با خونریزی پاسخ گویند ( بشاره الاسلام ص74) حضرت در اشاره به خروج سفیانی در نهج البلاغه می فرمایند: 1. گویا او را می بینم که در شام فریاد برداشته و با پرچم هایش در حول و حوش کوفه می گردد و به اهل کوفه همچون شتر سرکش رو می آورد زمین را از سرهای بریده فرش می کند دهانش گشوده قدمش در زمین سنگین جولانش گسترده و هیبتش عظیم است. به خدا قسم شما را در این طرف و آن طرف زمین پراکنده می کند تا از شما جز به مانند باقی مانده سرمه در چشم باقی نماند این برنامه ادامه دارد تا عرب بر سر عقل آید (نهج البلاغه خطبه 138) در نامه امام زمان به شیخ مفید (ره ):...گروههایی منحرف از اسلام بر عراق تسلط یابند و با کردارهای زشت خود موجب کمبود ارزاق (محاصره اقتصادی) در عراق می شوند.سپس با هلاکت طاغوتی از طواغیت(صدام)این فاجعه بر طرف می شود... (بحارالانوار ج 53 ص 175) اوضاع فعلی عراق نشان می دهد که ما چقدر به ظهور نزدیک شده ایم.

فراگیر شدن فساد و فحشا و ظلم:
یکی دیگر از نشانه هایی که برای ظهور در روایات ذکر گردیده است فراگیر شدن انواع فساد و فحشا در جوامع انسانی می باشد که در روایات بعنوان علائم غیر حتمیه وارد شده است . رواج انواع فساد جنسی(زنا، همجنسگرایی،برهنگی و …) فساد اقتصادی (ربا،رشوه،گرانفروشی و...) فساد حکومتی(وضعیت فعلی حکومت در تمام جهان) فساد اجتماعی ( فروپاشی بنیان خانواده ها ، اعتیاد و ناهنجاری های اجتماعی و …) در اوضاع کنونی دقیقا منطبق بر فرمایشات روایات و احادیث عصر ظهور می باشد . پوشش 350 کانال فاسد ماهواره که اکثر آنها زشت ترین و فجیع ترین صحنه ها را به راحتی نمایش می دهند و تمام اقشار بخصوص جوانان و نوجوانان را در سراسر جهان تحت تاثیر خود دارند و سایتهای مبتذل اینترنت و سی دی ها و فیلمهای مبتذل و فجیع که در سراسر جهان فراگیر شده اند (حتی در ایران) و … *

و سایر نشانه ها به اجمال:
به بن بست رسیدن تمام نظریه ها برای سعادت انسان ، رویکرد جهان به معنویت ، شدت یافتن بلاها ، فتنه ها و مشکلات ، پیش بینی ائمه اطهار در مورد شهر مقدس قم و وقوع انقلاب اسلامی و اتصال آن به انقلاب جهانی امام زمان(عج) ، شدت یافتن دو جریان حق و باطل، شدت یافتن انتظار در ادیان مختلف و فراگیر شدن نام و یاد مهدی (فراگیر شدن دعای ندبه در سراسر کشور و در هر کوی و برزن ، اقبال و روی آوردن عموم مردم علی الخصوص جوانان به اماکن متبرک به نام امام زمان (عج) خصوصا جمکران بعنوان پایگاه اصلی منتظران و عاشقان ، بحث روز شدن مساله ظهور و امام زمان (عج) در بین مردم ،افزایش قابل توجه رویکرد به مساله مهدویت و ظهور در بین مطبوعات، صدا و سیما، سخنرانی ها و … و اقبال به این مساله در حوزه و دانشگاه و در بین فرهیختگان و نخبگان) و ..........

التماس دعا