مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

ولایت

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ (67) 

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن; و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند; و خداوند، گروه کافران (لجوج) را هدایت نمى کند. 

 

فخر رازی (م ۶۰۶) گوید: 

مفسران در سبب نزول این آیه وجوهی گفته اند ... 

وجه دهم: این آیه در فضیلت علی بن ابی طالب (ع) نازل شده است چون این آیه نازل شد پیامبر دست علی را گرفت  و گفت «هر که را من مولای اویم پس علی مولای اوست -خداوندا ! دوست او را دوست و دشمنش را دشمن باش» 

عمر علی را دید و گفت «گوارایت باد ای پسر ابو طالب تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شدی»! و این قول ابن عباس و براءبن عازب و محمدبن علی بن امام باقر است. 

(تفسیر فخر رازی ۱۲/۴۹) 

  

حافظ ابوالقاسم حسکانی گوید : 

ابو اسحاق حمیدی گوید : این آیه در مورد علی بن ابی طالب نازل شد. 

(شواهد التنزیل ۱/۱۸۸) 

 

علامه طباطبایی گوید : 

اینکه نرساندن این پیام مستلزم نرساندن احکام دیگر است تنها به خاطر اهمیت آن است و چنین میرساند که رابطه آن با سایر احکام به گونه ای است که اگر بدان بی توجه شود در حقیقت به سایر احکام بی توجهی شده است و احکام مانند جسمی بی روح گردیده که فاقد حیات و جسم و حرکت است . 

در این صورت آیه کاشف از آن است که خدای سبحان پیامبر خود را مامور حکمی نموده که امر دین بدان کامل مییابد و بر کرسی قرار مینشیند .بدیهی است که در چنین امر مهمی انتظار رود که مردم با آن مخالفت کنند و کار را بر پیامبر چنان واژگون سازند که بنای که از دین ساخته ویران شود و اجزای آن از هم بپاشد .این مطلب را پیامبر به خوبی حدس میزد و بر این دعوت از مردم بیم داشت و  پیوسته تبلیغ آن را به تاخیر می انداخت تا موقعیتی مناسب و فضای امنی یابد بدان امید که دعوتش ثمر بخشد و کوشش بی دریغش هدر نرود . اما خداوند او را به تبلیغ سریع دستور داد و اهمیت حکم را به او گوشزد نمود و وعده داد که او را از گزند مردم نگه دارد و این بیان تایید میکند روایاتی را که از طریق عامه و خاصه رسیده که این آیه بر ولایت علی (ع) نازل شد و خداوند امر به تبلیغ آن فرمود و پیامبر بیم داشت که او را در مورد پسر عمویش متهم کنند... 

(تفسیر المیزان ۶/۴۷) 

حدیث (34)

 امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: 

من آنَس بِالله اِستوحَشَ مِنَ النّاس 


کسی که با خدا مانوس باشد، از مردم گریزان گردد

(مسند الامام العسکری، ص287) 

89451

ولایت

 یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ  

 

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن; و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند; و خداوند، گروه کافران (لجوج) را هدایت نمى کند. ( سوره مائده آیه ۶۷)

 

شهاب الدین آلوسی (م۱۲۷۰) گفته است:  

مراد از این آیه آن است که اگر پیامی را که اینک به تو گفته اند نرسانی گویی اصلا تبلیغ رساللت نکرده ای 

 (تفسیر روح المعانی ۶/۱۸۹)  

ابن عباس گفت است :  

این آیه درباره علی (ع) نازل شد . آنجا که خدای سبحان پیامبر (ص) را دستور داد که مردم را از ولایت علی آگاه کند(در روز عید غدر خم) رسول خدا بیم آن داشت ک مردم بگویند جانب پسر عموی خود را گرفت و به او تمایل نشان داد و در این باره به او طعن زنند پس خداوند این ایه را به او وحی کرد. رسول خدا در روز غدیر خم به معرفی ولایت علی (ع) برخاست و دست او را گرفت و گفت :((هر که را من مولای اوییم پس علی مولای اوست خداوندا دوست او را دوست و دشمن او را دشمن باش))  

(تفسر روح المعانی ص۱۹۳ و شواهد التنزیل ۱/۱۹۲ از ابن عباس و جابر ابن عبالله انصاری آمده است)

  

شیخ محمد عبده گویید : 

ابن ابی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر از ابی عد خُدری روایت کرده اند که:  

این آیه در روز خدیر خم درباره علی (ع) نازل شده است . 

(تفسیر المنار ۶/۴۶۳

 

جلال الدین سیوطی گوید : 

ابن مردویه از ابن عباس روایت نموده که گفت :  ما در زمان رسول خدا (ص) این ایه را چنین میخواندیم: 

 «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ(أن علیاْ مولی المومنین)...»

 

و نیز به سندش از ابو سعید خدری آورده که گفت : این آیه در روز غدیر خم بر رسول خدا نازل شد . 

(تفسیر الدرالمنثور ۲/۲۹۸

 

آیه تطهیر

... اِنَّما یریدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُم تَطْهیراً.

همانا خداوند خواسته است که پلیدی را از شما اهل بیت دور نماید و شما را پاک گرداند.

احزاب / 33

حادثه ای در خانه اُمّ سَلَمه، همسر گرامی رسول خدا صلی الله علیه وآله اتفاق افتاده است. ام سلمه می گوید: پیامبر در خانه من بود که ناگهان، حالت نزول وحی به ایشان دست داد. به من فرمود: بی درنگ برو و به علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، بگو بیایند. من هم به سرعت آنها را فرا خواندم. پیامبر همگی آنان را در زیر کسای یمانی(24)جمع کرد و در آن حال ایه فوق بر ایشان نازل شد. آنگاه پیامبر فرمود:

اَللّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیتی فَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهیراً.

بار الها! اینان اهل بیت منند. پس هرگونه پلیدی را از ایشان دور کن و پاک و معصومشان گردان.

امّ سلمه در ادامه می گوید: به پیامبر عرض کردم: اجازه
می فرمایید من هم نزد شما بیایم و در زیر کِسا جای گیرم؟

پیامبر فرمود: تو در جای خودت باقی بمان، هر چند که زن خوبی هستی.

یعنی اینجا نه تنها جای تو نیست، بلکه هیچکس دیگر لیاقت چنین جایگاهی را ندارد.

پس از این ماجرا فرمانی از جانب خدا آمد که :

و أمُرْ أهلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اُصطَبِرْ علیها.(25)

یعنی خاندان خود را به نماز امر کن و از آنان بخواه در بپاداشتن نماز شکیبایی ورزند

پیامبر تا شش ماه(26)، هرگاه برای نماز صبح به مسجد
می رفت کنار درِ خانه علی و فاطمه علیهما السلام می ایستاد، به آنان سلام می کرد و با صدای بلند می فرمود:

الصَّلوة یا اَهْلَ الْبَیت.

و سپس ایه تطهیر را تلاوت می فرمود.(27)

بدین ترتیب روشن می شود زنان پیامبر در زمره اهل بیت معصوم پیامبر به شمار نمی ایند زیرا که اگر به چنین بود، رسول خدا آنان را نیز به زیر کساء دعوت می نمود. و ایه تطهیر را هم در مورد آنها تلاوت می فرمود.

این مطلب نیز با این نکته تایید می شود که هر چند ایه تطهیر در میان ایات مربوط به زنان پیامبر است و تعداد زنان پیامبر هم بیش از تعداد مردان مورد نظر در ایه است، امّا ضمایر بکار رفته در ایه تطهیر جمع مذکّر هستند. و این خود گواهی روشنی بر این مدّعا است که زنان پیامبر جزء اهل بیت معصوم و مطهًر آن حضرت به شمار نمی روند 

 

.

(24)- کِسی یمانی: روانداز نسبتاً بزرگی که معمولا از پشم بافته می شد و چون اغلب آنها را در یمن می بافتند به آنها کِسی یمانی می گفتند.

(25)- سوره طه/ 132.

(26)- البته در برخی رویات تا 9ماه نیز نقل کرده ا ند.

(27)- صحیح ترمذی ج 5 ص 351و352. مستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 159. تفسیر الدرّ المنثور ذیل یه 132 سوره طه.

حدیث (۳۳)

قال الصادق (علیه السلام) : 

مَنْ حَجَّ یُرِیدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لا یُرِیدُ بِهِ رِیَاءً وَ لا سُمْعَةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ 

کسى که حجّ انجام دهد و خدا را اراده کند و قصد ریا و شهرت طلبى نداشته باشد قطعاً خداوند او را خواهد بخشید  


وسائل الشیعة: 11/109 

89065 

پرچمدار پیروز

در جنگ مسلمانان با یهودیان خیبر، هر یک از سرداران مسلمان، که برای فتح قلعه های خیبر اقدام می کرد، شکست خورده و ناکام بازمی گشت. چند روز که گذشت وخبری از پیروزی نشد، پیامبر فرمود:

لاُعْطِینَّ الرّایةَ غَداً رَجُلاً یفْتَحُ اللّهُ عَلی یدَیهِ.

فردا پرچم جنگ را بدست رادمردی می سپارم، که خداوند به دست او پیروزی را نصیب ما می کند.

آن شب را مسلمانان در این گفتگو سپری می کردند، که فردا پیامبر پرچم جنگ را به دست چه کسی خواهد سپرد؟

صبح فردا، مردم در حضور پیامبر جمع شدند و منتظر ماندند. هر کدام امید آن را داشتند که پیامبر پرچم را به او بسپارد. پیامبر سراغ حضرت علی را گرفت.

به آن حضرت عرض کردند که او بر اثر درد چشم بستری است. پیامبر فرمود: او را بیاورید. وقتی علی آمد پیامبر از آب دهان مبارک خویش بر چشم علی کشید و برای او دعا فرمود. چشم دردِ علی فوری بر طرف شد. گویا که اصلاً آن چشم بیمار نبوده است. سپس پیامبر پرچم را به او داد، و از او خواست که به میدان نبرد بشتابد. علی پرسید: ای رسول خدا، با آنان تا آنجا بجنگم که مسلمان شوند؟

پیامبر فرمود: به آرامی به سوی آنان برو و در قلعه هایشان فرود ای و ایشان را به اسلام دعوت کن و حق خدا را بر آنان بگو. سوگند به خدا که اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند، از شتران سرخ موی گرانبهای، برای تو با ارزش تر خواهد بود.(43)

علی هم رفت و همانطور که پیامبر فرموده بود فاتح قلعه های خیبر شد. 

(43)- صحیح بخاری ج 14 ص 242.

حدیث (32)

امام حسین علیه السلام فرمودند: 

اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ 

بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

(الدره الباهره ، ص24) 

 

88545

دعاى حضرت حسین علیه السلام در روز عرفه

روز نهم روز عرفه و از اعیاد عظیمه است اگرچه به اسم عید نامیده نشده است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مَوائد جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده تر و خشمناکترین اوقات خواهد بود و روایت شده که حضرت امام زین العابدین علیه السلام شنید در روز عرفه صداى سائلى را که از مردم سؤ ال مى نمود فرمود به او واى بر تو آیا از غیر خدا سؤ ال مى کنى در این روز و حال آنکه امید مى رود در این روز براى بچّه هاى در شکم آنکه فضل خدا شامل آنها شود و سعید شوند  

 

و از جمله دعاهاى مشهور این روز دعاى حضرت سید الشهداء علیه السلام است بشر و بشیر پسران غالب اسدى روایت کرده اند که پسین روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بودیم پس از خیمه خود بیرون آمدند با گروهى از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت تَذَلُّل و خشوع پس در جانب چپ کوه ایستادند و روى مبارک را بسوى کعبه گردانیدند و دستها را برابر رو برداشتند مانند مسکینى که طعام طلبد و این دعا را خواندند:     (بر روی لینک ادمه مطالب کلیک کنید)
 

 

تو را خدا در این روز من بنده حقیر و رو سیاه خدا را از دعای خودتان محروم نکنید 

التماس دعا

ادامه مطلب ...

آیه مباهله

اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلاتَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرینَ. فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبنائَنا وَ اَبْنائَکُمْ وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ.

حق همان است که از جانب خدا به تو رسیده است، پس مبادا در آن شک و تردید نمایی. حال بعد از اینکه به وحی خدا آگاهی یافتی، هر کس با تو به بحث و جدل بپرازد، به آنان بگو: بیایید ما و شما هر کدام فرزندان و زنان و عزیزان خود را فرا خوانیم سپس به مباهله برخیزیم و نفرین خدا را بر دروغگویان فرو فرستیم.

آل عمران / 60-61

مکه، بزرگترین پایگاه کافران قریش فتح شده بود، و می رفت که اسلام سرتاسر شبه جزیره عربستان، و حتی سرزمینهای اطراف آن را مطیع خود سازد. مردم سر زمین نَجْران هم که مسیحی بودند و در منطقه مرزی حجاز و یمن زندگی می کردند، ماجرای ظهور پیامبر اسلام را شنیده بودند. به موازات مکاتبات رسول اکرم با سران کشورهای بزرگ آن روز بود که ناگاه، نمایندگان پیامبر اسلام به نجران می ایند و نامه ای از سوی حضرت رسول به اسقف بزرگ کشیشان مسیحی می دهند. در قسمتی از این نامه آمده بود که:

... من شما را از بندگی بندگان خدا به بندگی خدا فرا می خوانم و نیز از شما دعوت می کنم که از فرمانبری و ولایت بندگان خدا بدر آمده، ولایت خدا را پذیرا شوید. اما اگر اسلام را نپذیرفتید، پس باید که جزیه بپردازید و اگر جزیه ندهید، با شما اعلان جنگ می کنم.

بزرگان نجران پس از مشورت، مصلحت در آن دیدند که ابتدا با حضرت رسول صلی الله علیه وآله وارد مذاکره شوند، شاید که با این روش بر او فائق ایند. از این رو به مدینه آمدند و با آن حضرت درباره درستی ادعای پیامبریش به بحث و مناظره پرداختند. مذاکرات مسیحیان با پیامبر خدا به شکست انجامید و در پایان، پیامبر به دستور خداوند، برای آنکه راه هر گونه فرار از حق و راستی را بر آنان ببندد، آنها را به یک نبرد جدید فرا خواند. نبردی که تا آن روز در اسلام سابقه نداشت.

این نبرد جدید بر اساس ایه بیان شده، مباهله نام گرفت. مسیحیان پذیرفتند و قرار گذاشتند که به پیشنهاد قرآن، مباهله کنند. امّا با خود گفتند که روز موعود به چگونگی حضور پیامبر در میدان مصاف بنگرند. اگر دیدند پیامبر با اصحاب و سپاهیان خود و همراه با شوکت و شکوه به مباهله آمد، با او به این جنگ بی سابقه برخیزند. امّا اگر دیدند با بهترین کسان خود به میدان آمد، از مباهله با او بپرهیزند.

در روز موعود - روز 24 ذی الحجه سال نهم هجرت - مسیحیان دیدند که پیامبر می اید. امّا چه پر شکوه می اید. نه آن شکوه ظاهری و پوچی که مسیحیان فکر می کردند. آنها دیدند پیامبر حسین علیه السلام را در آغوش دارد و دست حسن علیه السلام را هم گرفته است - یعنی فرزندانمان - دخترش فاطمه زهرا علیها السلام در کنار او - یعنی زنانمان - و حضرت علی علیه السلام هم در جانب دیگر اوست - یعنی جانهایمان - و با این عظمت آسمانی و بی نظیر به مباهله می اید.

مسیحیان با دیدن این صحنه تکان دهنده، یقین کردند که اگر این پنج وجود مقدس دست به دعا بردارند و آنها را نفرین کنند، عذابی دردناک بر آنان فرود خواهد آمد.

بر اساس این ایه شریفه، حضرت علی علیه السلام نفس، یعنی جان پیامبر معرفی شده است. همچنین بر اساس روایات، همراهان پیامبر در جریان مباهله، به عنوان اهل بیت ایشان شناخته می شوند. اکنون به روایت زیر از کتاب صحیح مسلم توجه فرمایید:

لَمّا نُزِلَتْ هذِهِ الایةُ: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَْبنآئَنا وَ اَبْنائَکُمْ...» دَعا رَسُولُ اللّهِ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسُیناً فَقالَ: اَللّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیتی.(23)

وقتی این ایه نازل شد، پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را فراخواند و فرمود: بار الها، اینان اهل بیت من هستند.

بکار رفتن لفظ جمع (نسائنا وانفسنا) در ایه با اینکه مصداق هر کدام یک نفر بیش نیست، و همچنین آمدن لفظ (ابنائنا) در ایه و مصداق آن که تنها دو نفرند، هیچکدام با یکدیگر منافات ندارد، چرا که اینگونه سخن گفتن حتی در زبان فارسی نیز رایج است. مثلا معلم در بیان قانون کلی می گوید: آنها که نمره بیست گرفته اند، جایزه دارند. در حالی که تنها یک نفر نمره بیست گرفته است. یا برای ادای احترام و بزرگداشت، الفاظ را بصورت جمع بکار می برند.

مرحوم علامه امینی در کتاب «الغدیر» جلد سوم صفحه 163 به نقل از دانشمندان پیرو مکتب خلفا، بیست ایه از قرآن را جمع آوری نموده که تمامی آنها با لفظ جمع بکار رفته اند، در حالیکه تنها یک نفر مورد نظر بوده است.

نکته دیگر آنکه وقتی اطاعت و پیروی از شخص پیامبر لازم و واجب باشد، مسلّماً اطاعت و پیروی از نفس و جان او یعنی علی علیه السلام نیز واجب ولازم است. و از آنجا که نفس و جان مایه حیات و دوام زندگی آدمی است، این تشبیه به ما می فهماند آن کسی که باعث دوام نبوت و حیات نبوّی است، وجود مقدس امیرمؤمنان علی علیه السلام می باشد 

 

23)- صحیح مسلم کتاب الفضائل باب فضائل علی بن ابیطالب. مستدرک 3/163، تفسیر کشّاف، تفسیر طبری، تفسیر فخر رازی

حدیث (31)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: 

اَلعِبادَهُ سَبعونَ جُزء، اَفضَلُها جُزءً طَلَبُ الحَلالِ 


عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.

(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال) 

 88217

نماز با وضوی جبیره ای

مسئله ۸ -  

 

نمازهایى را که با وضو یا غسل جبیره اى مى خوانند اعاده ندارد، مگر این که قبل از پایان وقت نماز، عذر برطرف شود، در اینجا بنابر احتیاط واجب، نماز را اعاده کنند.