مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

عید ولایت مبارک


 

http://0.aksup.com/images/5biahmubfumdcudi3n9.jpg

 

از دوردست ، صدایی ، سکوت صدا را می ‏آشوبد . به گمانم صدای زنگ کاروان است که در همهمه وحشت‏ افزای تنهایی برکه می‏ پیچد .

 

ای کاش لحظه‏ ای کنار من درنگ کنند تا تنهاییِ خود را با حضورشان قسمت کنم .

 

ای کاش آبی داشتم تا عطش و خستگی راه را با خنکای وجودم فرو می‏ نشاندند ! غدیر ، خسته و تنها ، سر در گریبان فرو برده و رؤیاهایش را آه می‏ کشد .

 

کاروان نزدیک و نزدیک‏تر می شود . ناگاه ، صدایی ، در سکوت کاروان پیچید . صدایی ، حجاز را به لرزه افکند .

 

بایستید ! دهان‏ های باز برگشتند تمام گردنه ‏های حجاز برگشتند

همین که پرده خاموش کاروان افتاد صدا دوید و در آغوش کاروان افتاد

رفتگان را فرا خوانید و جاماندگان را دریابید که پیامی مهم دارم .

 

سکوت ، به زمزمه نشست . زمزمه ها بلند و بلندتر و موجی از همهمه در کاروان افتاد . دستان خدا در دست رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله ، بالا رفت .

 

مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاه . تاریخ سال‏خورده حجاز ، هنوز هم هجوم بی‏ دریغ دستانی را که برای بیعت پیش می ‏آمدند ، به خاطر دارد .

 

شاد باش ‏های آمیخته با کینه فرود آمدند .

 

سیل تبریک ‏های پیاپی که بوی نفرت می ‏داد .

 

عقده ‏ها سر باز کرده و زخم‏ های چرکینی که متولد شد .

 

... و خدا ، ولایت علی علیه السلام را به انسان هدیه کرد و حصار محکم خود را به بشر ارزانی داشت . چشمه حیات جاری شد تا بنی ‏آدم ، عطش بی‏حد و حصر خود را فرو بنشاند به زلالیِ محبت مولا .

 

و حب علی ، سرآغاز همه خوبی ‏ها گشت . راه راست نمایان و دین خدا تکمیل شد .

 

آینده تاریخ انسان ، به دست های ید اللهی علی سپرده شد تا در سایه ‏سار محبت و عدالت بی‏ دریغش ، به آرامش برسد .

 

بارانی از رحمت ، باریدن گرفت . خدا ، مهر علی را به خاک هدیه کرد و خاک ، بارور شد ، نام علی را به گوش آب‏ها خواند و رود ها خروشیدند ، یاد علی را به درخت ‏ها ، سپرد و درخت‏ ها ، سبز شدند .

 

صدای هلهله می ‏آید ؛ اما حزنی غریب ، گلوی لحظات را می‏ فشرد غدیر ، شاد و غمگین است .

 

اینجا نقطه آغاز دلتنگی ‏های علی است ؛ شروع داستان حق‏ طلبی فاطمه علیها السلام . غدیر ، رنج روز های نیامده علی است ؛ ابتدای بیست و پنج سال خانه‏ نشینی ذوالفقار .

 

غدیر ، اولین پژواک از اندوه بی‏شمار ، چاه دلتنگی‏ های مرتضی است .

 

 

برای دیدن سایز اصلی بروی عکس مورد نظر کلیک کنید

 

 

http://0.aksup.com/images/i9ge1dye5xl7cpkw6b9.jpg    http://0.aksup.com/images/qx0ahcprs392mlz639c.jpg

 

http://0.aksup.com/images/ow13f9owcigw3vkh6d1.jpg    http://0.aksup.com/images/h73vzyvduie255sed2x.jpg

 

http://0.aksup.com/images/kr0i4hcj5omyglgkyrw1.jpg    http://0.aksup.com/images/2o8881x5onm8n462r7n.jpg

 

http://0.aksup.com/images/vug57g281g37k5uihz.jpg    http://0.aksup.com/images/zbkdu0hh0k0rc2zyyg1.jpg

 

http://0.aksup.com/images/f2bnbguqx5qs4p98cyw2.jpg


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد