مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

فرزند چسبیده به هم

زنی دو فرزند چسبیده به هم به دنیا آورد یکی مردخ و دیگری زنده

عمر گفت که مرده را کارد زذه و از زنده جدا کنند علی (ع) فرمود که دست نگه دارند و بگویید مادر هر دو را داشته باشد و به زنده شیر دهد و چون چنان کرد بعد از چند روز بدون زحمت بریدن مرده از زنده جدا  شد وزنده به سلامت ماند

لواط کننده ای که آمرزیده شد

مردی لواط کننده را نزد علی (ع) بردند تا حکم بر آن اجرا کند مولا فرمود :

بین خراب شدن دیوار بر سرت و گردن زدن و در آتش انداختن یکی را انتخاب کن

مرد پرسید : کدامیک از مجازات ها سختراست علی (ع) فرمود در آتش سوختن اشد مجازات هاست مرد اجازه خواست تا قبل از اجرای حکم  دو رکعت نماز بخواند و سپس دست بر دعا برداشت و گفت خدایا من مصیبتی کردم و بدرگاه تو توبه نمودم و از خلیفه ات خواستم تا اشد مجازات را بر من اجرا کند تا از آتش غضب تو در آن جهان ایمن باشم که بر این حکم راضیم که کفاره گناهم میباشد ؛ که حضرت گریست و فرمود برخیز که تو آمرزیده ای مرد گفت یا علی حکم خدا را معطل میکنی ؟ علی (ع) فرمود تو گناهی کردی و توبه نمودی و خداوند توبه کننده ها را عفو مینماید و بر امام است که بر خدای خویش تأسی بکند.

دعوای دو هوو بر سر پسر

مردی دو همسر داشت که هر دوی آن از ان مرد آبستن شدند و در یک شب فرزند خود را به دنیا آوردند که یکی پسر و دیگری دختر آوردند

فردای آن روز هر دو هوو بر سر اینکه کدام پسر به دنیا آوردند با هم دعوایشان شد و هر کدام ادعا میکردند که پسر از آن اوست چون منازعه بالا کشید حکم به مولا علی بردند که مولا فرمود شیر ان دو زن را وزن کنند هر کدام که سنگین تر بود پسر از آن اوست.

حد شراب خوار

حد شراب خوار

کسی در زمان خلافت ابوبکر شراب خورد و او را گرفتند و حد را خواستند اجرا کنند اما وی ادعا کرد میدانسته که شرب الخمر حرام است لذا ابوبکر اورا به نزد مولا علی (ع) فرستاد تا حکم کند اما فرمود او را به نزد انصار و مهاجر برده و ببینند که آیا او را کسی خبر رسانده یا خیر اگر کسی او را خبر رسانده بو در جا حدش زنند و اگه کسی به او خبر نداده بود ار توبه کند و رهایش سازند .

حامله کردن دختر باکره

حامله کردن دختر باکره

زنی در حالی از جماع شوهرش فارغ شده بود با دختری باکره ای نیز مساحقه میکند و از آلودگی بدنش به دختر رسیده و دختر بار دار میشود و کارز بهشکایت به نزد مولا علی (ع) میرسد . و مولا دستور میدهد که زن مهر بکارت دختر را بپردازد چرا که زاییدن منوط به پاره شدن بکارت میشود و چون فرزندی به دنیا آمد آن را به شوهر مرد بدهند چرا که از منی مرد بچه به وجود امده.

سوال از شهوت مرد و زن

سوال از شهوت مرد و زن

چهل تن از زنان عرب نزد مولا از شهوت مرد سوال کردند ، جواب گرفتند که از ده قسمت - 9 قسم برای زن و 1 قسم برای مرد میباشد . گفتند پس چگونه است که با این حساب دستور وارونه آمده ( مردان میتوانند زنان متعددی اختیار کنند ولی زنان نمیتوانند )  مولا علی (ع) رو به زنان کرد و به ایشان دستور داد که هریک از زنان کاسه ای آب بیاورند و آوردند و دستور داد که همه آبها را در داخل یک ظرف بریزند و ریختند و سپس دستور داد که هر یک آبی را که در داخل ظرف ریختند بردارند و زنان همگی گفتند که این مویثر نشود و مولا علی (ع) فرمود که حکم سوال شما در همین است .

با دقت در این حکم مولا در میآبیم که چنانچه زنی با چند مرد جماع  داشته باشد و فرزندی از او متولد شود نمیتوان گفت که فرزند از آب کدام مرد میباشد .

کسی که میباید وصیت شخص دیگری را انجام دهد

کسی که میباید وصیت شخص دیگری را انجام دهد

مردی به کسی وصیت کرد و هزار دینار به او داد که پس از مرگش از آن پول هر چه دوست داری برایش تصدق کرده بقیه را برای خودش بردارد و آن مرد فوت کرد ؛ لذا آن کسی که باید به وصیت عمل کند 100 دینار از آن پول را صدقه داد و 900 دینار را برای خود برداشت . ورثه اعترض نمودند و حاضر شدند که 500 دینار را صدقه دهد و بقیه را برای خود بردارد و مرد نپذیرفت ؛ کار بالا کشید و به نزد مولا علی (ع) رفتند و مولا رو به مرد کرد و گفت بهتراست که به نظر وراث گوش دهی ، مرد باز هم نپذیرفت و گفت من به وصیت عمل کردم لذا مولا علی (ع) فرمود : تو باید 100 دینار برای خود برداری و 900 دینار صدقه دهی چرا که وصیت متوفی این است که هر چه برای خود دوست داری صدقه دهی .

حکم زنای زن آبستن

حکم زنای زن آبستن

زنی حامله را نزد قاضی بردن که زنا داده ، قاضی حکم سنگسار داد اما مولا علی (ع) فرمود این درست نباشد چرا که شما مطمئن نیستید که طفل مرده باشد یا نه و باید به او مهلت دهید تا طفلش را به دنیا آورد و برای طفل پرستاری برگزینید و سپس حد او را اجرا نمایید

زنی که فرزند خود را به فرزندی نمیشناخت

زنی که فرزند خود را به فرزندی نمیشناخت

زنی با جوانی نزد قاضی رفتند که جوان زن را مادر خود میخواند و زن امتناع میکرد و رو به قاضی گفت که این چهار که برادرانم هستند گواه میدهند که این جوان پسر من نیست و آن چهار برادر گفتند که این چهل تن همراه ما هستند شهادت میدهند که خواهر ما فرزندی نداشته و هنوز دختر است و چون قاضی این را شنید دستور به حکم حد پسر داد و پسر رو به علی (ع) که آنجا حاضر بود کرد و فریاد داد که ای علی (ع) تو حکم کن میان ما که به خدا قسم این زن مادر من باشد و مرا نیز 2 سال شیر داده است . امام رو به زن گفت که ای زن ولی تو کی باشد و زن برادرانش را اشاره کرد و امام از برادرانش خواست تا وکالت خواهرشان را به او بدهند و برادران آن زن قبول کردند و گفتند که هر حکمی شما نماید مورد قبول ما باشد . امام رو به زن کرد و گفت که ای زن من تو را به مهر 400 دینار به عقد این جوان آوردم و به غلام خود گفت تا که به منزل برود و این مبلغ را بیاورد و رو به زن کرد و گفت که برخیز و دست شویت را بگیر و به خانه برو . چون زن چنین شنید گریه سر داد که چگونه است من با فرزندم همبستر شوم و به مادر بودن خود اعتراف کرد .

مجازات مردان زنا کار

 مجازات مردان زنا کار

6 مرد را پیش قاضی بردند به جرم زنا کاری و قاضی گفت که همه را سنگسار کنند ؛ امام علی (ع) فرمود که این درست نباشد و چون حکم درست را پرسیدند فرمود که باید اولی را گردن زد ، دومی را سنگسار کرد ، سومی را حد زنا کار که صد تازیانه باشد زد ، چهارمی را نیم حد 50 تازیانه زد ، پنجمی را تنیه نمایند و ششمی را بی مجازات ببخشند ؛ و چون پرسیدند که جرم هر 6 نفر یکی بوده اما مجازات آنها نه فرمود که : اولی کافر میباشد که به دروغ به اسلام آمده و با زن مسلمه ای زنا کرده که حکمش قتل است ، دومی مرد محصن بود یعنی زن داشت و حکمش سنگسار است ، سومی مصن نبود لذا حکمش حد است ، چهارمی غلامی بود که حدش نصف میباشد ، پنجمی نابالغ بود که تنبیه کافی است و ششمی دیوانه بود که حکمی بر او نمیباشد .

گاوی که خری را کشت

گاوی که خری را کشت

گاوی با شاخش خری را کشت و صاحب خر از صاحب گاو خسارت مطالبه کرد و چون صاحب گاو امتناع کرد کار به حکمیت ابو بکر بردند . ابوبکر گفت حیوانی حیوانی را کشته و خسارتی بر کسی نباشد و چون باز نزاع بالا گرفت کار نزد علی (ع) بردند ومولا اینچنین فرمود : چنانچه که گاو به جایگاه خر رفته خسارت به گردن صاحب گاو باشد و اگر خر به جایگاه گاو رفته و کشته شده باشد خسارتی نباشد .

نزاع سه مرد بر سر یک طفل

وقتی امیرالمومنین سفری به یمن داشت ، سه مرد بر سر طفلی نزاع داشتند که هر کدام آن طفل را از آن خود میداشتند چرا که بنا به رسم جاهلیت هر سه در آنی با مادر آن طفل همبستر شده بودند تا اینکه قضاوت به امام علی (ع) بردند و مولا دستور داد تا نام هر سه را بر روی کاغذ های نوشته و نزد طفل برده ، و هر کدام را که طفل بردارد آن پدر بچه باشد و چون خبر به رسول خدا رسید گفت که شکر خدا را که در میان ما اهلبیت کسی را گذارد تا سنت داود نبی را زنده میسازد .