مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

معراج نبی

رسول خدا (ص) فرمود : 

 شبی که مرا به اسمان بردند خداوند دستور داد تا بهشت و دوزخ را به من نمایانند ، بهشت و نعمتهای رنگارنگ ان را دیدم ...

ـــ بر در اول آن نوشته بود "خدایی جزء الله نیست ، محمد رسول خداست ، علی ولی خداست ، هر چیز را راه و چاره ای است ، و راه زندگانی گوارا در دنیا چهار خصلت است : قناعت ، دور افکندن کینه ، ترک حسد ، همنشینی با نیکان"

(فرائد السمطین239/1)

شرایط گرفتن وضو (أعضاء وضو پاک باشد)

  أعضاء وضو پاک باشد

مسأله۶ـ شرط پنجم آن است که اعضاى وضو موقع شستن یا مسح کردن پاک  باشد، امّا اگر بعد از تمام شدن وضوى یک عضو،همان عضو نجس شود وضو صحیح است. 

 

نجس بودن عضوی غیر از أعضاء وضو 

 

مسأله۷ـ اگر غیر از اعضاى وضو جایى از بدن نجس باشد مانعى براى وضو ندارد، ولى در مخرج بول و غائط احتیاط مستحب آن است که اوّل آن را تطهیر کرده، بعد وضو بگیرد. 

 

شک در نجس ماندن عضوی از وضو 

 

مسأله ۸ـ هرگاه یکى از اعضاى وضو قبلاً نجس بوده و بعد از وضو شک کند که آن را پیش از وضو آب کشیده یا نه، وضوى او صحیح است، ولى باید براى نماز آن را آب بکشد و اگر چیزى با آن ملاقات کرده تطهیر کند.  

 بریدگی در عضوی از وضو 

 

مسأله ۹ـ هرگاه در صورت یا دستها بریدگى است که خون آن بند نمى آید و آب براى آن ضرر ندارد، باید در آب کر یا جارى فرو برد، یا زیر شیر آب بگیرد و قدرى فشار دهد که خون بند بیاید و بعد به دستورى که قبلاً گفته شد وضوى ارتماسى بگیرد، امّا اگر آب ضرر دارد باید به دستور وضوى جبیره که بعداً مى آید، عمل کند.

حدیث (39)

 امام حسن عسکری (ع): 

التواضع نعمة لایحسد علیها 


تواضع و فروتنی نعمتی است که بر آن حسد نبرند

(تحف العقول، ص489)

شرایط گرفتن وضو (ظرف وضو از طلا و نقره نباشد)

ظرف وضو از طلا و نقره نباشد 

 

مسأله ۵ـ شرط چهارم آن است که ظرف آب وضو بنابر احتیاط واجب از طلا و نقره نباشد.

حدیث (38)

امام حسن عسکری (ع): 

ان الوصول الی الله عزوجل سفر لا یدرک الا بامتطاء اللیل 


وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد

(مسند الامام العسکری، ص290)

شرایط گرفتن وضو (وضو گرفتن از نهرهای بزرگ و کوچک)

 وضو گرفتن از نهرهای بزرگ و کوچک

 

مسأله ۴ـ وضو گرفتن از نهرهاى بزرگ و کوچک جایز است، هرچند انسان نداند صاحبان آنها راضى هستند، امّا اگر صاحب آنها از وضو گرفتن صریحاً نهى کند احتیاط واجب ترک است و اگر مجراى نهر را بدون اجازه صاحبش تغییر داده اند، احتیاط آن است که از آن وضو نگیرند.
 

همراهی جاودانه قرآن و علی علیه السلام

ابو ثابت، غلام ابوذر می گوید:

در جنگ جمل من در لشکر علی بودم. وقتی عایشه، همسر پیامبر را دیدم که در صف مقابل، رو در روی علی به جنگ برخاسته است، مثل عده دیگری از مردم، تردید و دودلی ذهن مرا به خود مشغول داشت. تا ظهر در این تردید باقی ماندم. هنگام ظهر تردید از دلم رخت بربست و بر حقانیت علی یقین کردم و در رکاب او جنگیدم. پس از پایان جنگ به مدینه آمدم و به حضور یکی دیگر از همسران پیامبر - امّ سلمه - شتافتم، و به آن بانو عرض کردم:

نیامده ام که از شما درخواستی داشته باشم. من غلام ابوذر هستم و از جنگ جمل می ایم.

آن بانو به من خوش آمد گفت و من هم گزارش حضور خود در جبهه جنگ جمل را بیان کردم.

او به من فرمود:

آن هنگام که دلها به تردید افتادند تو کجا بودی؟

من ماجرای دودلی خود را تا هنگام ظهر و سپس جنگیدن در رکاب علی را برایش تعریف کردم.

جناب امّ سلمه، پس از شنیدن داستان من، فرمود:

آفرین بر تو که از یاری علی دست نکشیدی. من از پیامبر شنیدم که می فرمود:

علی مَعَ الْقُرْانِ وَ الْقُرانُ مَعَ عَلی، لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدا عَلَی الْحَوْضَ.

علی همیشه همراه قرآن است، و قرآن هم با علی است، و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آنکه در کنار حوض کوثر بر من فرود ایند.(53)  

(53)- المستدرک علی الصحیحین 3/134.

حق همیشه با علی است

وقتی که حضرت علی برای جنگ با اصحاب جمل عازم بصره بود، پیش از حرکت به نزد جناب اُمّ سَلَمه، همسر گرامی رسول خدا آمد تا از او خداحافظی کند.

جناب امّ سلمه گفت:

در حفظ و پناه خداوند حرکت کن، که سوگند به خدا، تو بر حق هستی و حق همیشه با توست. اگر نبود فرمان خدا و رسولش که به ما - همسران پیامبر- فرموده اند تا خانه نشینی اختیار کنیم، همراه تو حرکت می کردم. اما عزیزترین و بهترین کسانم را که از جانم بیشتر دوستش دارم - یعنی پسرم را - همراه تو می فرستم تا در رکاب تو بجنگد.(51)

امّ سلمه خوب می دانست که چه می گوید. او آنچه را که گفت از پیش خود نگفت. او هم مانند بسیاری از مردم شنیده بود که پیامبر می فرمود:

رَحِمَ اللّهُ عَلِیاً، اللّهُمَّ اَدِرِ الْحَقَّ مَعَهُ حَیثُ دارَ.

خدا علی را مورد رحمت خویش قرار دهد. بار الها حق را هر طور که علی گردید، همراه با او بگردان.(52)

یعنی هر کجا که علی است، حق هم آن جاست. 

 

(51)- المستدرک علی الصحیحین 3/129.

(52)- المستدرک علی الصحیحین 3/135- سن ترمذی 5/633.

گواهان غدیر

روزی علی علیه السلام در میدان شهرِ کوفه با مردم، به احتجاج برخاست. حضرت در مقابل آنها ایستاد و فرمود:

شما را به خدا سوگند می دهم که هر کس در غدیر خم از پیامبر به گوش خود درباره من چیزی شنیده است برخیزد و گواهی دهد.

سی تن از اصحاب برخاستند که دوازده تن از آنها بدری بودند. یعنی از کسانی بودند که در نبرد بدر در رکاب رسول خدا حضور داشتند، و با مشرکان می جنگیدند. آنها گفتند: ما در روز غدیر خم دیدیم، رسول خدا پس از ادای فریضه نماز، در برابر دیدگان همه قرار گرفت و خطبه خواند و فرمود:

أَلَستُ أولی بِالمؤمِنینَ مِن أَنفُسِهم؟(46)

ایا من از همه مؤمنان نسبت به خودشان برتر نیستم؟

همه پاسخ دادند:

آری ای رسول خدا.

چرا که پیش تر از آن خطاب قرآن را به مؤمنان شنیده بودند که:

 النبی أَولی بِالمؤمنینَ مِن اَنفُسِهم.(47)

از این رو همه اقرار نمودند که ولایت پیامبر نسبت به مؤمنان از ولایت آنها نسبت به خودشان برتر است.

پس از گرفتن این اقرار، پیامبر دست علی را گرفت و بلند نمود و فرمود:

مَن کنُتُ مَولاه فَهذا علی مَولاه.(48) اللّهم والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ.

هر کس که من مولا و سرپرست او هستم. این علی نیز مولای اوست. بارالها، دوستدار او را دوست بدار و دشمنش را دشمن شمار.(49)

امّا در میان آن جماعت، سه نفر به این ماجرا گواهی ندادند. یکی از آن افراد، انس بن مالک بود. او گفت: من پیر شده ام و فراموشی بر من عارض گشته است. حضرت علی آنها را نفرین کرد و درباره انس هم فرمود:اگر دروغ می گویی، خداوند تو را به پیسی و برص مبتلا سازد بطوری که عمّامه آن را نپوشاند انس از جای برنخاست مگر آنکه لکه های سپیدی بر پوست بدنش ظاهر شد و دچار پیسی گردید.(50)  

 

(46)- یا ینگونه فرمود: أَ تَعلَمونَ أنّی اَولی بِالمؤمنینَ مِن أَنفُسِهم؟ یا می دانید که من از همه مؤمنان نسبت به خودشان برتر هستم؟ یعنی پیامبر حتی نسبت به جان مؤمنان ولیت دارد.

(47)- احزاب /6

(48)- ین جمله به گونه دیگری هم نقل شده است: فهذا ولی مَن انا مَولاهُ.
در ضمن بری آنکه کسی گمان نکند مولا یا ولی در عبارت به معنی دوست می باشد، پیامبر عبارت پیشین را فرمود که: ألستُ أَولی بِالمؤمنینَ مِن اَنفُسِهم؟

(49)- در سنن ابن ماجه 1/43، صحیح مسلم 15/180، المستدرک علی الصحیحین 3/118 ین بیان آمده است.

(50)- مسند احمدبن جنبل 4/370.

آیه اولی الأمر

یا ایهَا الَّذینَ امَنُوآ اَطیعُوا اللّهَ و اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اوُلِی الأمْرِ مِنْکُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَئٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیوْمِ الأخِرِ ذلِکَ خَیرٌ وَ اَحْسَنُ تَاوْیلاً.

ای کسانی که ایمان آوردید، از خدا اطاعت کنید و نیز از رسول و صاحبان امر(دین) خود اطاعت ورزید. پس اگر در چیزی نزاع کردید، (داوری) آن را به خدا و رسول وانهید، (البته) اگر به خدا و جهان آخرت ایمان دارید. این (کار برای شما) بهتر است و سرانجام نیکوتری دارد.

نساء /59

جابر بن عبدالله انصاری صحابی بزرگ پیامبر می گوید: وقتی این ایه بر پیامبر نازل شد، پرسیدم: ای رسول خدا، ما خدا را شناختیم و فهمیدیم رسولش کیست تا اطاعتشان کنیم، اما اولو الأمری که خداوند اطاعت آنها را با اطاعت شما قرین کرده است، چه کسانی هستند؟

جابر به درستی فهمیده بود که پرسش خود را از چه کسی باید بپرسد. همو که با کلام خدا و آهنگ وحی آشنایی کامل دارد و سخنی هم از سرهوی و هوس نمی گوید. «اولوالامر» برای او
کلمه ای غریب و ناآشنا بود. چرا که مصادیق بارز و مشخصی برای آن نمی شناخت و مهمتر از آن اینکه اطاعت آنها، همردیف و همدوش اطاعت از رسول خدا شمرده شده بود و هیچگونه قید و شرطی هم برای آن ذکر نگردیده بود.

پس بهترین کار را جابر انجام داد که از شخص پیامبر پرسید و از پیش خود رای و نظری نداد. نگفت باید به سلیقه خود درایه تدبّر کنم و تفسیری دلخواه از آن بیابم و مراد خدا را کشف نمایم. هر چند خداوند در جای دیگر به تدبّر در ایات خود امرکرده است،امّا روشن است که این تدبّر باید به راهنمایی و دلالت راه یافتگان و هدایتگران الهی و در پرتو کلام آنها، صورت پذیرد تا از هر گونه خطا و انحرافی مصون باشد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله در مقام پاسخ به جابر فرمود:

ای جابر، آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من هستند که نخستین آنها «علی بن ابیطالب» است سپس «حسن» و پس از او «حسین» صاحبان امرند. پس از آنان، «علی بن الحسین» و سپس «محمد بن علی» است که در تورات او را باقر نامیده اند، و تو به دیدار او نایل خواهی شد. آنگاه که او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. پس از او «جعفر بن محمد» ملقب به صادق و سپس «موسی بن جعفر» و «علی بن موسی» هستند. آنگاه نوبت به «محمد بن علی» و پس از او به «علی بن محمد» و «حسن بن علی» خواهد رسید. سپس هم نام و هم کینه من و حجت خدا در زمین و بقیه او در میان بندگانش، فرزند حسن بن علی، صاحب امر خواهد شد. او همان کسی است که خداوند متعال به وسیله او دین خود را در سراسر جهان فراگیر می کند. او غیبتی طولانی خواهد داشت و پیروان او در آن زمان با این امر امتحان می شوند، اما آنها بر اعتقاد و ایمانشان نسبت به امامت او پا بر جا و استوارند.

آنگاه جابر می پرسد: ایا پیروان او در آن زمان از وجوداو بهره می برند؟

رسول خدا در پاسخ می فرماید:

 به خدایی که مرا به پیامبری برگزید، سوگند می خورم که آنها از پرتو نور ولایت او بهره می برند همچنانکه از نور خورشید بهرمندند، اگر چه پشت ابرها پنهان باشد....(31)

گفتنی است که اولوالامر همانند رسول خدا صلی الله علیه وآله می بایست از هر گونه خطا و اشتباهی مصون باشند. چرا که خداوند مردم را به پیروی و اطاعت از ایشان امر کرده است ،و در جایی دیگر پیروی از فرد گنهکار و خطا کار را نهی نموده است. امر به انجام چیزی و نهی از همان چیز هیچگاه با یکدیگر جمع نمی شود. بنابراین فرمان خداوند مبنی بر اطاعت از اولوالامر حاکی از عصمت آنهاست. در غیر اینصورت، اطاعت از آنها سبب گمراهی پیروان می گردد و امر هدایت مختل می شود. که البته خداوند هیچگاه مردم را به اطاعت از فردی خطا کار و غیر معصوم که در حقیقت پیروی از شیطان است. فرمان نمی دهد.

فخر رازی مفسّر بزرگ اهل سنت در تفسیر خود به همین مطلب نیز اشاره نموده است. در برخی دیگر از منابع معتبر پیروان مکتب خلفا از رسول خدا صلی الله علیه داله نقل شده است که مراد از اولوالامر در این ایه تنها امیر مؤمنان علیه السلام و امامان از فرزندان او می باشند.(32)

بیان تعابیر کلی از طرف خدا (اولو الامر، اذن واعیه، خیر البریه، الذین آمنوا الذین ...) و سپس تعیین مصداق آن توسط پیامبر، این مهم را می فهماند که برای درک معانی و تعیین مصادیق ایات قرآن، تنها ظاهر آنها کافی نیست، بلکه وجود مبین و مفسّری همچون پیامبر و یا فردی هم سنخ او را می طلبد. 

 

(31)- تفاسیر رویی مانند صافی، برهان، کنز الدقائق و ... ذیل یه اولوالامر.

(32)- ینابیع الموده ج 1 ص 342 تا ص 351 - فرائد المسطفین ج 1 ص 341 حدیث 250.

آیه اِکمال

... الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلاتَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ، الْیوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دیناً ...

امروز کافران از اینکه در دین شما اختلافی ایجاد کنند نا امید شدند. پس شما از آنان بیمناک نشوید بلکه از من بترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.

مائده / 3

پس از پایان مراسم حج، هنگامی که حاجیان به خانه ها و سرزمین های خویش باز می گشتند، پیامبر برای اجرای فرمان الهی، دستور داد تا مسلمانان در سر زمین جُحفه در کنار برکه ای به نام خم توقف کنند. در آن اجتماع همگانی، حضرت علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرفی فرمود. پس از آنکه پیامبر این امر مهم را به انجام رساند، و ارکان دین را با استمرار بخشیدن نبوت به وسیله امامت و ولایت، محکم و استوار ساخت، ایه اکمال نازل شد. روایات زیر بیانگر این حادثه هستند:(29)

 

*ابو سعید خُدری می گوید:

لَمّا نَصَبَ رَسُولُ اللّهِ عَلِیاً یوْمَ غَدیرِ خُمّ فَنادی لَهُ بِالْوِلایةِ، هَبَطَ جبرئیلُ عَلَیهِ بِهذِهِ الایةِ:«الْیوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ...»

وقتی که حضرت رسول اکرم در روز غدیر خم، علی را به جانشینی خود برگزید و ولایت و سرپرستی او را بر مسلمانان اعلام فرمود، حضرت جبرئیل این ایه را به ارمغان آورد: «امروز دین شما را کامل کردم...»

 

*ابو هُرَیره نقل می کند:

لَمّا کانَ یوْم غَدیرِ خُمٍّ وَ هُوَ یوْمُ ثمانی عَشَر مِنْ ذِی الْحَجَّةِ قالَ النَّبِی: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» فَأَنْزَلَ اللّهُ «الْیوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ...»

وقتی روز غدیر خم - که هجدهم ذی الحجة بود - فرا رسید پیامبر فرمود: هر کس که من مولا وسرپرست اویم، علی هم مولا و سرپرست اوست. آنگاه خداوند این ایه را نازل فرمود که: امروز دین شما را کامل کردم ....

*راوی نقل می کند رسول خدا صلی الله علیه وآله پس از اعلان جانشینی علی علیه السلام از مردم خواست که:

سَلِّموا عَلی عَلی بِإِمرَة المُؤمنینَ.

بر علی با عنوان امیرمؤمنان سلام دهید.

پس از آن رسول خدا بانگ تکبیر بر آورد و فرمود:

اللّهُ اَکبَرُ عَلی اِکمالِ الدین و اِتمامِ النِّعمَة و رِضَا الرَّبِ برِسالَتی وَ الولایةِ لِعلی بن ابیطالب بَعدی.(30)

الله اکبر، بر کامل کردن دین و تمام نمودن نعمت و برخشنودی پروردگار به رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب پس از من.

گفتنی است که سیوطی در تفسیر خود سند این روایات را ضعیف شمرده است. اما ماجرای غدیر و حدیث مربوط به آن در میان عامّه از وثاقت واعتبار بسیار بالایی برخوردار است ودر میان شیعه هم قطعی و مسلم است که چنین حادثه ای رخ داده است. در اهمیت امر جانشینی پیامبر همین بس که خداوند، فرمان اکیدی مبنی بر ابلاغ آن به مردم صادر فرموده است. چرا که استمرار نبوت یا به تعبیر قرآن «اکمال دین و اتمام نعمت» جز با امر ولایت امکان پذیر نیست. از این رو عقل و درایت، سند روایات را تقویت می کند 

 

(29)- تفسیر الدر المنثور ج 3 ص 19.

(30)- تفسیر الدّر المنثور ذیل یه اکمال.

آیه تبلیغ

یا ایهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مآ اُنْزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ اِنَّ اللّهَ لایهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ.

ای رسول، آنچه را که از سوی خدا به تو نازل شده است به مردم برسان، که اگر چنین نکنی رسالت خدا را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (آسیب) مردم حفظ می نماید و مسلماً گروه کافران را هدایت نمی کند.

مائده / 67

ماه ذیحجه سال دهم هجری بود که پیامبر آخرین مراحل ایین حج ابراهیمی را به مردم آموزش داد. مراسم پایان پذیرفت، امّا هنوز یک مطلب مهم باقی مانده بود که می بایست آن را بیان نماید. رسول خدا صلی الله علیه وآله از اعلان آن بیم داشت. نگران دسیسه و توطئه از سوی گروهی از مردم بود. از این رو تا جایی که توانست اعلان آن را به تأخیر افکند.

سر انجام جبرئیل همراه با فرمانی بسیار مهم از جانب خداوند فرود آمد، و این در حالی بود که مسلمانان در راه بازگشت از مراسم حج بودند. این فرمان بیانگر آن بود که اگر پیامبر در پی آن، پیام را به مردم نرساند، در امر رسالت خویش کوتاهی کرده است و پناه بر خدا که پیامبر در رسالت کوتاهی ورزد.

چنین سخن تهدید آمیزی از سوی خدا خطاب به برگزیده ترین بنده اش خود گواهی آشکاری بر اهمیت و عظمت مطلب است امّا نگرانی و دلهره پیامبر از اعلان مطلب و پی آمدهای آن چیز کمی نبود. منافقان تحرکات تازه ای را آغاز کرده بودند و پیامبر از آنها آگاهی داشت.

از این رو خداوند در پایان فرمان برای آسودگی خاطر رسولش مژده می دهد که نگران مباش، خدایت تو را آسیب دشمنان محفوظ می دارد.

پس دیگر درنگ جایز نبود. پیامبر فرمان توقف داد. توقفگاه در سرزمین جُحفه و در کنار برکه ای به نام خم بود. رسول خدا
صلی الله علیه وآله سه روز منتظر ماند تا آنها که پیشاپیش می رفتند، باز گردند و آنها که از پس می آمدند، خود را به توقفگاه برسانند. جماعت انبوهی از مسلمانان متجاوز از یکصد هزار نفر جمع شدند. رسول خدا بر فراز بلندی که از جهاز شتران ساخته شده بود، رفت و در برابر مردم ایستاد تا آن پیام مهم را به سمع و نظر همه برساند. این پیام به نام ایه تبلیغ مشهور شده است.

برای آنکه بدانیم این ایه گویای چه پیام مهمی است که پیامبر مأموریت ویژه یافته تا آن را صریح و روشن و بدون هیچ ترس و واهمه ای به مردم ابلاغ کند، به روایات زیر توجه می کنیم:(28)

ابو سیعد خُدری که از اصحاب معروف رسول خداست
می گوید:

نُزِلَت هذه الایة «یا ایهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مآ اُنْزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ» علی رسول الله یومَ غدیر خم فی علی بن ابیطالب.

ایه مورد بحث روز غدیر خم درباره اعلان جانشینی علی بن ابیطالب بر پیامبر نازل شد.

ابن مسعود، صحابی بزرگ رسول اکرم صلی الله علیه وآله می گوید:

کُنّا نَقرأُ علی عهد رسولِ الله «یا ایهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مآ اُنْزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ - اَنَّ عَلیاً مَولی المُؤمِنینَ - وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ»

در زمان رسول خدا این ایه را ما اینچنین می خواندیم: «ای رسول، آنچه را که از جانب خدا بر تو نازل شده است، که علی همانا مولا و سرپرست مؤمنان است، به دیگران ابلاغ کن، اگر این کار را نکنی رسالت خدا را به انجام نرسانده ای و خداوند تو را از آسیب مردم حفظ می کند.»

اهمیت پیام فراتر از آنست که برخی پنداشته اند پیامبر
می خواسته تنها اعلان نماید که علی علیه السلام را دوست بدارید! اینان «مولی» را به معنای دوست گرفته اند نه سرپرست. این همه تشریفات آسمانی و زمینی تنها برای اعلان محبت و دوستی علی علیه السلام در آن صحرای سوزان و توقف طولانی سه روزه در آنجا، نزد خردمندان ناپسند و بیهوده است، مسلماً پیامبر از چنین کاری منزه و مُبرّا است. رسول خدا بارها پیش از این به بهانه های مختلف امر دوستی و محبت نسبت به علی علیه السلام را سفارش نموده بود و دیگر نیازی به چنین تشریفات و یا دلهره و نگرانی از مردم را نداشت 

 

(28)- تفسیر الدّر المنثور ذیل یه تبلیغ.