مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

آیه مباهله

اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلاتَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرینَ. فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبنائَنا وَ اَبْنائَکُمْ وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ.

حق همان است که از جانب خدا به تو رسیده است، پس مبادا در آن شک و تردید نمایی. حال بعد از اینکه به وحی خدا آگاهی یافتی، هر کس با تو به بحث و جدل بپرازد، به آنان بگو: بیایید ما و شما هر کدام فرزندان و زنان و عزیزان خود را فرا خوانیم سپس به مباهله برخیزیم و نفرین خدا را بر دروغگویان فرو فرستیم.

آل عمران / 60-61

مکه، بزرگترین پایگاه کافران قریش فتح شده بود، و می رفت که اسلام سرتاسر شبه جزیره عربستان، و حتی سرزمینهای اطراف آن را مطیع خود سازد. مردم سر زمین نَجْران هم که مسیحی بودند و در منطقه مرزی حجاز و یمن زندگی می کردند، ماجرای ظهور پیامبر اسلام را شنیده بودند. به موازات مکاتبات رسول اکرم با سران کشورهای بزرگ آن روز بود که ناگاه، نمایندگان پیامبر اسلام به نجران می ایند و نامه ای از سوی حضرت رسول به اسقف بزرگ کشیشان مسیحی می دهند. در قسمتی از این نامه آمده بود که:

... من شما را از بندگی بندگان خدا به بندگی خدا فرا می خوانم و نیز از شما دعوت می کنم که از فرمانبری و ولایت بندگان خدا بدر آمده، ولایت خدا را پذیرا شوید. اما اگر اسلام را نپذیرفتید، پس باید که جزیه بپردازید و اگر جزیه ندهید، با شما اعلان جنگ می کنم.

بزرگان نجران پس از مشورت، مصلحت در آن دیدند که ابتدا با حضرت رسول صلی الله علیه وآله وارد مذاکره شوند، شاید که با این روش بر او فائق ایند. از این رو به مدینه آمدند و با آن حضرت درباره درستی ادعای پیامبریش به بحث و مناظره پرداختند. مذاکرات مسیحیان با پیامبر خدا به شکست انجامید و در پایان، پیامبر به دستور خداوند، برای آنکه راه هر گونه فرار از حق و راستی را بر آنان ببندد، آنها را به یک نبرد جدید فرا خواند. نبردی که تا آن روز در اسلام سابقه نداشت.

این نبرد جدید بر اساس ایه بیان شده، مباهله نام گرفت. مسیحیان پذیرفتند و قرار گذاشتند که به پیشنهاد قرآن، مباهله کنند. امّا با خود گفتند که روز موعود به چگونگی حضور پیامبر در میدان مصاف بنگرند. اگر دیدند پیامبر با اصحاب و سپاهیان خود و همراه با شوکت و شکوه به مباهله آمد، با او به این جنگ بی سابقه برخیزند. امّا اگر دیدند با بهترین کسان خود به میدان آمد، از مباهله با او بپرهیزند.

در روز موعود - روز 24 ذی الحجه سال نهم هجرت - مسیحیان دیدند که پیامبر می اید. امّا چه پر شکوه می اید. نه آن شکوه ظاهری و پوچی که مسیحیان فکر می کردند. آنها دیدند پیامبر حسین علیه السلام را در آغوش دارد و دست حسن علیه السلام را هم گرفته است - یعنی فرزندانمان - دخترش فاطمه زهرا علیها السلام در کنار او - یعنی زنانمان - و حضرت علی علیه السلام هم در جانب دیگر اوست - یعنی جانهایمان - و با این عظمت آسمانی و بی نظیر به مباهله می اید.

مسیحیان با دیدن این صحنه تکان دهنده، یقین کردند که اگر این پنج وجود مقدس دست به دعا بردارند و آنها را نفرین کنند، عذابی دردناک بر آنان فرود خواهد آمد.

بر اساس این ایه شریفه، حضرت علی علیه السلام نفس، یعنی جان پیامبر معرفی شده است. همچنین بر اساس روایات، همراهان پیامبر در جریان مباهله، به عنوان اهل بیت ایشان شناخته می شوند. اکنون به روایت زیر از کتاب صحیح مسلم توجه فرمایید:

لَمّا نُزِلَتْ هذِهِ الایةُ: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَْبنآئَنا وَ اَبْنائَکُمْ...» دَعا رَسُولُ اللّهِ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسُیناً فَقالَ: اَللّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیتی.(23)

وقتی این ایه نازل شد، پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را فراخواند و فرمود: بار الها، اینان اهل بیت من هستند.

بکار رفتن لفظ جمع (نسائنا وانفسنا) در ایه با اینکه مصداق هر کدام یک نفر بیش نیست، و همچنین آمدن لفظ (ابنائنا) در ایه و مصداق آن که تنها دو نفرند، هیچکدام با یکدیگر منافات ندارد، چرا که اینگونه سخن گفتن حتی در زبان فارسی نیز رایج است. مثلا معلم در بیان قانون کلی می گوید: آنها که نمره بیست گرفته اند، جایزه دارند. در حالی که تنها یک نفر نمره بیست گرفته است. یا برای ادای احترام و بزرگداشت، الفاظ را بصورت جمع بکار می برند.

مرحوم علامه امینی در کتاب «الغدیر» جلد سوم صفحه 163 به نقل از دانشمندان پیرو مکتب خلفا، بیست ایه از قرآن را جمع آوری نموده که تمامی آنها با لفظ جمع بکار رفته اند، در حالیکه تنها یک نفر مورد نظر بوده است.

نکته دیگر آنکه وقتی اطاعت و پیروی از شخص پیامبر لازم و واجب باشد، مسلّماً اطاعت و پیروی از نفس و جان او یعنی علی علیه السلام نیز واجب ولازم است. و از آنجا که نفس و جان مایه حیات و دوام زندگی آدمی است، این تشبیه به ما می فهماند آن کسی که باعث دوام نبوت و حیات نبوّی است، وجود مقدس امیرمؤمنان علی علیه السلام می باشد 

 

23)- صحیح مسلم کتاب الفضائل باب فضائل علی بن ابیطالب. مستدرک 3/163، تفسیر کشّاف، تفسیر طبری، تفسیر فخر رازی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد