مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

فدک در طول تاریخ




 

سوال:

رفتار زمامداران اسلامی در طول تاریخ با فدک چگونه بوده است؟
 

پاسخ:

سرنوشت فدک با رفتار متفاوت حاکمان
بررسی تاریخی پیرامون مسئله فدک در دوران خلافت زمامداران و حاکمان و رفتار متفاوت آنها نسبت به آن، بسیاری از مطالب و حقایق تاریخی را برای ما روشن می‏کند که لازم است دانسته شوند، چون از طرفی اهمیت فدک را بلحاظ ارزش فوق العاده مادی و اقتصادی و سیاسی آن تبیین می‏کند و از طرفی هم بیانگر رفتار متفاوت و متناقض حاکمان است که هر یک طریقه و سلیقه خاصی را نسبت به آن اعمال کردند و عملکرد حاکمان قبلی را نادیده گرفتند و روش و نظر آنها را کنار گذاشتند در نهایت به راه صواب رفتند و بعضی هم خطا کردند.
بررسی عملکرد حاکمان و رفتار متناقص آنها با مسأله فدک نمایانگر این است که آنها سند و مدرک مورد اعتناء و اتکاء نداشتند (سند و مدرک معتبر نداشتند) و قول و عمل بعضی از آنها را در اینکه سرزمین فدک مال دولت و حکومت و از آنِ همه مسلمین است نه مال خصوصی دختر پیامبرصلی الله علیه وآله، قبول نداشتند و خلاف دستور و نظر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ می‏دانستند، پس هر کدام با سلیقه شخصی با آن رفتار کرده‏اند.
اکنون لازم است در جواب از سؤال، رفتار و عملکرد حاکمان اسلامی را به سه دوره تقسیم کنیم و برخورد هر یک از افراد در این سه دوره را توضیح دهیم.
الف) دوران سه خلیفه اول
ب) دوران بنی امیه
ج) دوران بنی عباس

فدک در ایام خلفاء سه گانه:
1ـ خلیفه اول (ابوبکر) سرزمین فدک را از دست زهراء ـ علیها السلام ـ دختر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ گرفت و او را از ملک خویش محروم ساخت و آنرا جزء درآمد عمومی دولت و بیت المال قرار داد و از ثروت عظیم آن در ایام سلطنت خویش استفاده کرد.[1]
2ـ خلیفه دوم (عمر بن خطاب) با اینکه در سمت مشاوری ابوبکر، اصرار زیاد بر تصرف فدک و ممانعت از ارجاع آن به دختر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ داشت و نگذاشت ابوبکر آن را به صاحبش برگرداند،[2] در ایام زمامداریش آن را به وارثان و فرزندان زهرا ـ علیها السلام ـ برگرداند.[3]
به نظر می‏رسد این تصمیم خلیفه دوم در بازگرداندن سرزمین فدک به خاندان پیامبر و وارثان دخترش ـ با اینکه خودش در ماجرای غصب آن نقش اساسی ایفاء کرد ـ از روی ناچاری و تعدیل افکار عمومی باشد. چون در زمان خلافت ابوبکر به دلیل ظلم و ستمی که در حق خاندان پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ بعمل آمد و مال شخصی آنها را غصب کردند، افکار عموم مردم که از طرفی ناظر بر این اذیت و آزارها و از طرفی هم متوجه حقیقت و واقعیت مطلب بودند، نسبت به خلیفه بدبین گشت.
3ـ خلیفه سوم (عثمان بن عفان) که در ایام خلافتش دوباره این سرزمین را غصب کرده و درباره آن حتی از روش خلیفه اول هم تعدی کرده بجای اینکه آن را از بیت المال قرار دهد، به مروان بن حکم واگذار کرد، مروان هم تا پایان خلافت عثمان از آن استفاده می‏کرد.[4]
بعد از پایان یافتن ایام خلافت عثمان، آنچه که از مجموع کتابهای تاریخ برداشت می‏شود این است که، علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ سرزمین فدک را از دست مروان بن حکم گرفت و با اقتدا به پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ آن را از اموال شخصی فاطمه ـ علیها السلام ـ دختر پیامبر بشمار آورد و به عنوان میراث، خود و اولادش آن را در اختیار گرفتند و درآمدش را به صلاحدید مصرف می‏نمودند.[5]

فدک در ایام خلافت حاکمان بنی امیه:
1ـ معاویه بن ابوسفیان در دوران زمامداریش سرزمین فدک را از فرزندان زهرا ـ علیها السلام ـ گرفته و به تصرف خویش درآورد و آنرا بین سه نفر تقسیم کرد، یک سوم آن را به مروان بن حکم و یک سوم آن را به عمر بن عثمان و یک سوم آن را به پسرش یزید بخشید، بعد از آنها به مرور زمان همه آن سرزمین در اختیار عمر بن عبدالعزیز درآمد.[6]
2ـ عمر بن عبدالعزیز در دوران سلطنتش، تصمیم گرفت این سرزمین را به صاحبانش برگرداند. به استاندارش در مدینه نامه‏ای نوشت که فدک را به فرزندان فاطمه ـ علیها السلام ـ تحویل نماید اما متأسفانه اطرافیانش در این تصمیم بر او ایراد گرفته و او را تحت فشار قرار دادند که این عمل بر خلاف روش خلیفه اول و دیگر خلفاء گذشته است و تهدید کردند که عدول از طریقه آنها جایز نیست. پس به ناچار سرزمین فدک را نگه داشت ولی درآمد آن را به فرزندان فاطمه ـ علیها السلام ـ تحویل می‏داد.[7]
3ـ بعد از عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک در زمان حکومتش، چشم طمع به فدک پردرآمد انداخته و آن را در اختیار گرفته و از سودهای بدست آمده از آن استفاده می‏کرد و بر خلاف عمر بن عبدالعزیز راضی نشد درآمد آن را هم به اولاد فاطمه ـ علیها السلام ـ برساند و آنها را از حقشان محروم کرد.
و این ظلم و تعدی به عترت پیامبر و غصب حق آنها تا پایان حکومت بنی امیه ادامه پیدا کرد.[8]
فدک در ایام خلافت حاکمان بنی عباس:
1ـ ابوالعباس سفاح هنگامیکه به حکومت رسید شاید بخاطر تثبیت موقعیت خود و جلب نظر بعضی از هاشمیین، یا به دلایلی دیگر فدک را به عبداللَّه بن حسن از نوادگان امام حسن ـ علیه السلام ـ رد کرد.[9]
2ـ منصور عباسی در ایام زمامداریش فدک را از اولاد امام مجتبی ـ علیه السلام ـ گرفته و به تصرف خویش درآورد و تضییع حق آنها کرد.[10]
3ـ پس از منصور، مهدی عباسی است که در ماجرای فدک به راه صواب رفته، آن را به صاحب حق برگرداند.
4ـ موسی بن مهدی عباسی بعد از پدرش متأسفانه بناء را بر ظلم و تعدی گذاشته، سرزمین فدک را غصب کرد و از آن استفاده می‏کرد. پس از او هم ماجرای فدک بهمین منوال توسط دیگر خلفاء بنی عباس ادامه پیدا کرد تا اینکه زمان حکومت مأمون فرا رسید.[11]
5ـ مأمون عباسی یکی از حاکمان بنی عباس است که در ماجرای فدک به راه صواب مشی کرد که چون حقیقت مطلب را می‏دانست و از اساس ماجرا اطلاع داشت به استاندارش در مدینه نوشت:[12] فدک از آنِ فاطمه دختر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ بوده که پدرش به او بخشیده بوده است و حق او ضایع شده است. تا اینکه گفته: این مطلب روشن و مسلم است و تاریخ آن را گواهی می‏دهد. پس الان لازم است به صاحبانش برگردد و به دستور او بازگردانده شد.
6ـ متوکل عباسی در ایام حکومت ظالمانه‏اش، این سرزمین را از وارثان دختر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ گرفته به شخصی به نام عبداللَّه بن عمر بازیار واگذار کرد تا از آن استفاده کند. عبداللَّه بن عمر هم به مردی به نام بشر بن بنی امیه دستور داد یازده درختی که در این سرزمین توسط پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ غرس شده را قطع کند پس بشر هم آنها را قطع کرد و اعضایش فلج گشت.[13] بعد از متوکل هم احدی از حاکمان آن را به اولاد فاطمه برنگرداند و ماجرای غم انگیزش بصورت ظلم و تعدی ادامه پیدا کرد.[14]
این خلاصه‏ای بود از سیر تاریخی فدک در دوران حاکمان تاریخ که رفتار متفاوت آنها نمایانگر است.
منابعی دیگر برای مطالعه بیشتر:
1ـ شرح نهج البلاغه ابن الحدید، ج 16.
2ـ فدک فی التاریخ للصدر، ص 20 الی 25.
3ـ الفدک، للموسوی القزوینی.

--------------------------------------------------
[1] . نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 16 ـ فدک فی التاریخ، للصدر، ص 21.
[2] . سیره حلبی، ج 3، ص 391 ـ کشکول السید حیدر آمدی ـ الفدک للموسوی القزوینی، ص 175.
[3] . فدک فی التاریخ، للصدر، ص 21.
[4] . فدک فی التاریخ، للصدر، ص 22.
[5] . فدک فی التاریخ، للصدر، ص 22.
[6] . فدک فی التاریخ، للصدر ـ نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 216
[7] . فدک فی التاریخ، للصدر، ص 23 ـ فدک للموسوی القزوینی، ص 57.
[8] . فدک فی التاریخ، للصدر، ص 23.
[9] . نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 217 ـ فدک فی التاریخ، للصدر، ص 23.
[10] . فدک فی التاریخ، للصدر، ص 24 ـ نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 217.
[11] . فدک فی التاریخ، للصدر، ص 24.
[12] . نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 217 ـ وفاء الوفاء، سمهودی، ج 2، ص 160 ـ فدک فی التاریخ، للصدر، ص 24.
[13] . نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 217 ـ فدک فی التاریخ، للصدر، ص 24.
[14] . فدک فی التاریخ، للصدر، ص 24

نظرات 1 + ارسال نظر
زرین قلم یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ب.ظ http://www.emamhossein.blogsky.com

السّلام علیکِ یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها

سلام علیکم و رحمة الله
خسته نباشید ـ وبلاگ پُر محتوایی دارید ـ‌مطلبتون هم خیلی خوب بود ـ دستتون درد نکنه
خوشحال می شم به ما هم سری بزنید
التماس دعا
یا زهرا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد