واقعه تولد عیسی مسیح از زبان قرآن
مریم (23)-
آنگاه که او را درد زاییدن فرا رسید زیر شاخ درخت خرمایی رفت و از شدت حزن و اندوه با خود میگفت ای کاش من از این پیش مرده بودم و از صفحه عالم به کلی نامم فرامش شده بود .
مریم (24)-
از زیر آن درخت (فرزندش عیسی یا روح القدس) او را ندا کرد که غمگین مباش که خدای تو از زیر قدم تو چشمه آبی جاری کرد .
مریم (25)-
ای مریم شاخ درخت را حرکت ده تا از آن برای تو رطب تازه فرو ریزد .
مریم (26)-
پس از این رطب تناول کن و از این چشمه آب بیاشام و چشم خود به عیسی روشن دار ، هر کس از جنس بشر را که ببینی به او بگو که من برای خدا نذر روزه سکوت کرده ام و با هیچکس امروز هرگز سخن نخواهم گفت .
مریم (27)-
آنگاه قوم مریم که به جانب او آمدند که از این مکانش همراه ببرند ، گفتند ای مریم عجب کار منکرو شگفت آوری کردی .
مریم (28)-
ای مریم خواهر هارون تو را نه پدری ناصالح بود و نه مادری بدکار.
مریم (29)-
مریم به اشاره حوال به طفل کرد آنها گفتن چگونه با طفل گهواره ای سخن گوییم.
مریم (30)-
آن طفل گفت همانا من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نوبت عطا فرمود .
مریم (31)-
و مرا هر کجا باشم برای جهانیان مایه برکت و رحمت گردانید و تا زنده ام به عبادت ، نماز و زکات سفارش کرد .
مریم (32)-
و به نیکی با مادر توصیه نموده و مرا ستمکار و شقی نگردانید .
روزها
روزها می آیند و می روند و ما مانند سنگ ریزه های کف رودخانه تنها تغییر شکل می دهیم و حتی نمی دانیم بر ما چه می گذرد مانند لاشه ای که خود را عاجزانه به دست کفتار می دهد تا آن را بی هیچ وقفه ای پاره پاره کند
دختری باش که در عین تنهایی همه آرزوی داشتن تو را داشته باشند و چه زیباست که ...