مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

آیه اکمال دین

اَلْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِْسْلامَ دیناً. . .

 امروز کافران از (زوالِ) آیینِ شما، مأیوس شدند; بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودانِ) شما پذیرفتم... .

«سوره مائده، آیه 3»

آن روز، چه روزى بوده است؟

 روزى که آیه شریفه از آن سخن مى گوید، داراى چهار ویژگى مهم است.

اوّل : روزى است که باعث یأس و ناامیدى کفّار شد.

دوم : روزى است که مایه اکمال دین گشت.

سوم : روزى است که خداوند نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد.

چهارم : روزى است که خداوند راضى شد که دین اسلام، دین همیشگى مردم باشد.

راستى این روز بزرگ، با این ویژگیهاى چهارگانه، چه روزى بوده است؟

آیاتى از سوره معارج در تأیید داستان غدیر

بله دوستان همانطور که قبلا اشاره کرده بودم آیه۶۷ سوره مائده که به نام آیه تبلیغ معروف است در حقانیت مولا علی علیه السلام چند لحظه قبل از واقعه غدیر خم صورت پذیرفت . اکنون آیات دیگری را که در اثبات این واقعیت وجود دارد را برایتان بیان میکنم

بسیارى از مفسّران و راویان حدیث، در ذیل آیات اوّلیّه سوره معارج(1)، شأن نزولى نقل کرده اند که خلاصه اش چنین است:

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) على(علیه السلام) را در غدیر خم به خلافت منصوب کرد و درباره او فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»

چیزى نگذشت که خبر آن در اطراف پیچید، «نعمان بن حارث فهرى» که از منافقان بود(2) خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد:

 تو به ما دستور دادى که شهادت به یگانگى خدا، و رسالت تو بدهیم، ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و نماز و زکات دادى، همه اینها را پذیرفتیم، ولى به اینها راضى نشدى، تا این که این جوان (اشاره به على(علیه السلام)) را به جانشینى خود منصوب کردى و گفتى: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاه فَعَلىٌّ مَوْلاهُ» آیا این کار از ناحیه خودت بوده، یا از سوى خدا؟

پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: «قسم به خدایى که معبودى جز او نیست، از ناحیه خدا است».

«نعمان بن حارث» روى برگرداند و گفت:

«خداوندا، اگر این سخن حق است و از ناحیه تو است، سنگى از آسمان بر ما بباران!»

ناگهان سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت. و اینجا بود که آیه «سَئَلَ سائلٌ بِعَذاب واقِع» نازل گشت.

آنچه در بالا آمد مطابق روایتى است که در «مجمع البیان» از ابوالقاسم حسکانى نقل شده است(3); همین مضمون را بسیارى از مفسّران اهل سنّت و راویان احادیث علاّمه امینى در کتاب الغدیر، این روایت را از سى نفر از علماى اهل سنّت (با ذکر مدرک و عین عبارت) نقل مى کند، از جمله: «سیره حلبى»; «فرائد السّمطین» حموینى; «درر السّمطین» شیخ محمّد زرندى; «السّراج المنیر» شمس الدّین شافعى; «شرح جامع الصّغیر» سیوطى; «تفسیر غریب القرآن» حافظ ابو عبید هروى; «تفسیر شفاء الصّدور» ابوبکر نقّاش موصلى و کتابهاى دیگر.


 1 . «سئل سائل بعذاب واقع * للکافرین لیس له دافع * من الله ذی المعارج; تقاضا کننده اى تقاضاى عذابى کرد که به وقوع پیوست، این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمى تواند آن را دفع کند، از سوى خداوند ذى المعارج.»

2 . در بعضى از روایات «حارث بن نعمان» و در بعضى «نضر بن حارث» آمده است.

3 . مجمع البیان، جلد 9 و 10، صفحه 352.

با تفاوت مختصرى نقل کرده اند، مانند: «قرطبى» در تفسیر معروفش(1) و آلوسى در تفسیر روح المعانى(2) و ابواسحاق ثعلبى در تفسیرش(3).