مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

زنی که فرزند خود را به فرزندی نمیشناخت

زنی که فرزند خود را به فرزندی نمیشناخت

زنی با جوانی نزد قاضی رفتند که جوان زن را مادر خود میخواند و زن امتناع میکرد و رو به قاضی گفت که این چهار که برادرانم هستند گواه میدهند که این جوان پسر من نیست و آن چهار برادر گفتند که این چهل تن همراه ما هستند شهادت میدهند که خواهر ما فرزندی نداشته و هنوز دختر است و چون قاضی این را شنید دستور به حکم حد پسر داد و پسر رو به علی (ع) که آنجا حاضر بود کرد و فریاد داد که ای علی (ع) تو حکم کن میان ما که به خدا قسم این زن مادر من باشد و مرا نیز 2 سال شیر داده است . امام رو به زن گفت که ای زن ولی تو کی باشد و زن برادرانش را اشاره کرد و امام از برادرانش خواست تا وکالت خواهرشان را به او بدهند و برادران آن زن قبول کردند و گفتند که هر حکمی شما نماید مورد قبول ما باشد . امام رو به زن کرد و گفت که ای زن من تو را به مهر 400 دینار به عقد این جوان آوردم و به غلام خود گفت تا که به منزل برود و این مبلغ را بیاورد و رو به زن کرد و گفت که برخیز و دست شویت را بگیر و به خانه برو . چون زن چنین شنید گریه سر داد که چگونه است من با فرزندم همبستر شوم و به مادر بودن خود اعتراف کرد .

مجازات مردان زنا کار

 مجازات مردان زنا کار

6 مرد را پیش قاضی بردند به جرم زنا کاری و قاضی گفت که همه را سنگسار کنند ؛ امام علی (ع) فرمود که این درست نباشد و چون حکم درست را پرسیدند فرمود که باید اولی را گردن زد ، دومی را سنگسار کرد ، سومی را حد زنا کار که صد تازیانه باشد زد ، چهارمی را نیم حد 50 تازیانه زد ، پنجمی را تنیه نمایند و ششمی را بی مجازات ببخشند ؛ و چون پرسیدند که جرم هر 6 نفر یکی بوده اما مجازات آنها نه فرمود که : اولی کافر میباشد که به دروغ به اسلام آمده و با زن مسلمه ای زنا کرده که حکمش قتل است ، دومی مرد محصن بود یعنی زن داشت و حکمش سنگسار است ، سومی مصن نبود لذا حکمش حد است ، چهارمی غلامی بود که حدش نصف میباشد ، پنجمی نابالغ بود که تنبیه کافی است و ششمی دیوانه بود که حکمی بر او نمیباشد .

گاوی که خری را کشت

گاوی که خری را کشت

گاوی با شاخش خری را کشت و صاحب خر از صاحب گاو خسارت مطالبه کرد و چون صاحب گاو امتناع کرد کار به حکمیت ابو بکر بردند . ابوبکر گفت حیوانی حیوانی را کشته و خسارتی بر کسی نباشد و چون باز نزاع بالا گرفت کار نزد علی (ع) بردند ومولا اینچنین فرمود : چنانچه که گاو به جایگاه خر رفته خسارت به گردن صاحب گاو باشد و اگر خر به جایگاه گاو رفته و کشته شده باشد خسارتی نباشد .

نزاع سه مرد بر سر یک طفل

وقتی امیرالمومنین سفری به یمن داشت ، سه مرد بر سر طفلی نزاع داشتند که هر کدام آن طفل را از آن خود میداشتند چرا که بنا به رسم جاهلیت هر سه در آنی با مادر آن طفل همبستر شده بودند تا اینکه قضاوت به امام علی (ع) بردند و مولا دستور داد تا نام هر سه را بر روی کاغذ های نوشته و نزد طفل برده ، و هر کدام را که طفل بردارد آن پدر بچه باشد و چون خبر به رسول خدا رسید گفت که شکر خدا را که در میان ما اهلبیت کسی را گذارد تا سنت داود نبی را زنده میسازد .