مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

مولا علی (ع) و شیعه علی

السلام علیک یا ثارالله

یاد خدا-۱۸۵۳۰


امیرالمؤمنین (علیه السلام) از رسول خدا (صلی لله علیه وآله وسلم) و رسول خدا (صلى الله
علیه وآله وسلم) از پروردگارِ جهانیان روایت
کرده است که : پروردگار فرمود :

کُلّ أَمر ذِى بال لا یُذکَر بِسمِ اللّهِ
فِیهِ فَهُوَ أَبتَرُ


« هر کار بزرگى که در آن نام خدا یاد
نشود ، تباه و ضایع است و به محصول و
نتیجه نمى رسد » .

یه دعای ساده

خدایا ٬ خداوندا ٬ یا رب ٬ یا ارحم الراحمین

خداوندا باز هم یه سال دیگه گذشت با ز هم یه شب قدر دیگه اومدو رفت باز هم التماسهای ما خود نمایی کرد و العفو العفو گفتن ما سر به آسمان زد ؛ولی افسوس که باز هم گنه کاریم و پشیمان

خدایا نمیدونم که تو این سالی که اومد و رفت تو مارا بخشیدی یا نه

ولی اینو خوب میدونم که اگه مارا بخشیده باشی دل مولام علی را شاد کردی که می بینه مرید و دوستدارش مورد عفو خدا قرار گرفته

و اگر مارا نبخشیده باشی (که وای بر من) میدونم مولام علی (ع) ناراحت میشه (چرا که میبنه کسی که یک دم نام علی را سرزده ) مورد بخشش خدا قرار نگرفته

خدایا خداوند مهر بخشش بیا به خاطر شاد شدن مولام علی از سر گناهان ما بگذر و ما را مورد بخشش خود قرار بده

یا الرحم الراحمین

حدیث مولا-۱۶۹۲۲

قالَ(علی علیه السلام): اَلدُّنْیا تُطْلَبُ لِثَلاثَةِ أشْیاء: اَلْغِنى، وَ الْعِزِّ، وَ الرّاحَةِ، فَمَنْ زَهِدَ فیها عَزَّ، وَ مَنْ قَنَعَ إسْتَغْنى، وَ مَنْ قَلَّ سَعْیُهُ إسْتَراحَ.


فرمود: دنیا و اموال آن، براى سه هدف دنبال مى شود: بى نیازى، عزّت و شوکت، آسایش و آسوده بودن. هر که زاهد باشد; عزیز و با شخصیّت است، هر که قانع باشد; بى نیاز و غنى گردد، هر که کمتر خود را در تلاش و زحمت قرار دهد; همیشه آسوده و در آسایش است.

جواب خدا

روزی مردی خواب عجیبی دید او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آن ها نگاه میکند.  
هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی
را که
توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آن ها را داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ای پرسید، شما چه کار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد،
گفت
این جا بخش دریافت است و دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم
مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت  می
گذارند
و آن ها را توسط پیک ها یی به زمین می فرستند. مرد پرسید شماها چکار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های
خداوندی را برای بندگان می فرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته
مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است.
مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده،

فقط کافی است بگویند: خدایا شکر!

حدیث مولا-۱۶۷۰۹

قالَ(علیه السلام): اَلـْحَقُّ جَدیدٌ وَ إنْ طالَتِ الاْیّامُ، وَ الْباطِلُ مَخْذُولٌ وَ إنْ نَصَرَهُ أقْوامٌ


فرمود: حقّ و حقیقت در تمام حالات جدید و تازه است گر چه مدّتى بر آن گذشته باشد. و باطل همیشه پست و بى أساس است گر چه افراد بسیارى از آن حمایت کنند.

روزه چشم و گوش روزه اعضا و جوارح

  امام صادق علیه السلام فرمود:
آنگاه که روزه مى ‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه ‏دار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز کند.»

الکافى ج 4 ص 87، ح 1 

حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
روزه ‏دارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه ‏اش به چه کارش خواهد آمد.
 

بحار، ج 93 ص 295

برترین روزه


امام على علیه السلام فرمود:
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.

علم ارثیه ای با ارزش است-۱۶۴۶۶

 قالَ(علیه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ کَریمَةٌ، وَ الاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَ الْفِکْرَةُ مِرآةٌ صافِیَةٌ، وَ الاْعْتِذارُ مُنْذِرٌ ناصِحٌ، وَ کَفى بِکَ أَدَباً تَرْکُکَ ما کَرِهْتَهُ مِنْ غَیْرِکَ.


فرمود: علم; ارثیه اى با ارزش، و ادب; زیورى نیکو، و اندیشه; آئینه اى صاف، و پوزش خواستن; هشدار دهنده اى دلسوز خواهد بود. و براى با أدب بودنت همین بس که آنچه براى خود دوست ندارى، در حقّ دیگران روا نداشته باشى.

حدیث مولا-۱۶۳۵۸


قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام) :
إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَةِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ.

حضرت امیر المومنین امام علی (علیه السلام) فرمود: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:
موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل اللّه ـ موقع ناراحتى و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست.

سالروز وفات حضرت خدیجه بانوی مهر و کرامت بر همگان تسلیت باد

پدر او: خو یلد بن عبد الغری بن قُصَی بن کلاب است.

مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.

تولد: سال 68 پیش از هجرت

فرزندان: قاسم، عبدا...، زینب، ام کلثوم، فاطمه و رقیه می باشند.

لقب: طاهره

وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.

پیغمبر(ص) او را در حجون دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها)  نامیده شده است و خدیجه به هنگام وفات 65 سال داشت.

در هنگام ازدواج با پیغمبر(ص) عمر شریف آن حضرت 25 سال و عمر خدیجه 40 سال بود. ثروتش از همه قریش بیشتر بود و اهالی مکه با اموال او پیش از آنکه با پیغمبر (ص) ازدواج کند تجارت می کردند و خدیجه پس از ازدواج با پیغمبر هر چه داشت به وی بخشید و این ثروت هنگفت از پایه های تشکیل دهنده دعوت اسلامی به شمار می رود. سخن از اسلام خدیجه گفتن در واقع سخن از اسلام در روز نخستین است. همه امت اتفاق نظر دارند که خدیجه اولین بانویی است که اسلام آورده است. در همان زمانی که پیامبر گرامی از اذیت و آزار و دشواریها رنج می برد، آنجا کسی بود که از بار اندوه و غمهای او می کاست و موجب می شد که غمها و اندوه های خویش را به فراموشی سپارد. او تنها خدیجه همان زن با ایمان بود، همان زن گرانقدری که یاور و شریک محمد (ص) بود.

 تبسم خدیجه کوله بار اندوه و دردها را از محمد (ص) سبک می کرد و دوستی نمایان بر چهره اش موجب می شد که پیغمبر دردها و رنجهای خود را از یاد ببرد. ایمان خدیجه پیغمبر را از یک آینده درخشان و با شکوه برای دعوت خبر می داد و استواری عقیده اش دلیلی بر آغاز پیروزی بود. اموال خدیجه در واقع کلید شکست این محاصره بود. او مواد مصرفی را چندین برابر قیمت واقعیش از برای غذای کسانی که میان امت بودند می خرید تا اینکه سالهای محاصره اقتصادی با سلامت و رهایی امت سپری شد و حیله قریش با شکست و ناکامی مواجهه گردید. رسول گرامی (ص) به خاطر صداقت و امانتی که از او نمایان شده بود به صادق و امین معروف بود و خداوند حاضر و ناصر چنین می خواست که خدیجه دارای سیره ای باشد که بدان از همه زنان منحصر بفرد باشد، به همین جهت در دوره جاهلیت به طاهره معروف بود و همین لقب برای شرف و افتخار او کافی است.

ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روی زمین چهار خط کشید و گفت آیا می دانید این چیست؟

گفتند: خدا و رسولش داناترند.

پس رسول خدا (ص) گفت: بهترین زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم زن فرعون.

مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر (ص) او را ستایش می کرد و بر دیگر زنان مؤمن برتری می داد و او را بسیار بزرگ می داشت تا جائیکه عایشه می گفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم زیرا که پیامبر (ص) بسیار زیاد از او یاد می کرد. و بدینگونه او در تاریخ حیات رسول اکرم (ص) زنی عادی نبود. بسبب فداکاری شگفت انگیز این بانوی پارسا، پیامبر (ص) او را بسیار بزرگ می داشت. سه سال پیش از هجرت، در تلاطم وقایع وتند باد مصائبی که از سوی قریش و سایرین بر پیامبر (ص) وارد می شد شعله ای فروزان رنگ باخته، به خاموشی می گرائید. رسول اکرم (ص) به سادگی نمی توانست این خبر دلخراش را بپذیرد. او بدین ترتیب انسانی را از کف می نهاد که عالی ترین نمونه وفا و فداکاری و جامع ترین بیانگر راستی بود. آخرین سخن خدیجه، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائی که در راه پیامبر(ص)  دیده بود کم ارج تر نبود. لحظه ای که شبح مرگ بر چهره او سایه افکنده بود به پیامبر چنین می گوید: « ای رسول خدا ...... من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اکنون، دل در طلب چیزی داشته باشم، خشنودی توست.» کلمات بر لبان پاکش می لغزد و آخرین نفسهایش را با خشوع و ایمان بر می آورد ...... خدا خدیجه را رحمت کند. آن نمونه بارز زن مسلمان که برای عقیده و  رسالتش پیکار کرد.

دعای روز

الّلهم اجعَل لی فیه نصیباً مِن رَحمَتِکَ الواسِعَة
وَاهدِنی فیه لِبراهینِک السّاطِعة
وَ خُذ بِناصیتی إلی مَرضاتِک الجامِعة
بمحبَّتِک یا أمَل المُشتاقین

خدایا! آهنگ دل انگیز رحمتت را همه کس شنیده است، و نعمت بی دریغت از کران تا کران کشیده است. مهرورزی تو آن سان است که کسی از آن برکنار نباشد، و محبتت آن اندازه است که کس نیست که از آن برخوردار نباشد. مهربانا! امروز مرا بهره ای ده که باران رحمتت بر من نیز ببارد، بارشی که قطره قطره اش گل بخشش به بار آرد.
از هر طرف که نگریستم نشانه های عظمت تو را درخشان دیدم و آیات شگفت انگیزت را نمایان. دیده به هر سو که انداختم، در قاب آینه چشمانم آیتی از تو اندوختم و در سودای عشقت سوختم. بار الها! برق برخاسته از برهانت را تا سویدای جانم روان کن و پذیرش آیین پاکت را بر جان شیفته ام آسان کن.
خدایا! شعری سراسر عشق سروده ام و سر بر آستان تو سوده ام، رضایت تو مایه نجات من است و عنایت تو سرمایه حیات من. در این دنیای پرآشوب، نیل به بلندای رضایت تو افتخاری بزرگ است و دست یافتن به قله خشنودی تو اعتباری سترگ. تو خود زمام مرا برگیر و فرایم خوان، و به خرسندی فراگیر خویش برخوان.
همه شیفتگان واله و سرگشته تو اند، و جمله سوختگان، تشنه تو. هر که جانش در آتش عشق تو سوخت، و پیوسته چشم به امید تو دوخت، با یک نگاه محبت آمیز تو دل از همه کس گسست و سایه آرامش بر جانش نشست.