شیخ طوسى از امیرالمومنین على علیه السلام روایت کرده است که فرمود: در هنگامى که رسول خدا بیمار بودند، خدمت آن حضرت رسیدم ; آن حضرت خواب بود و سر مبارک ایشان در دامن کسى بود ک از او خوش روتر ندیده بودم. چون داخل شدم آن شخص گفت: بیا سر پسر عم خود را به دامن بگیر; تو به او از من سزاوارترى. من نزدیک رفتم آن شخص برخواست و سر پیامبر را در دامن من گذاشت بعد از اینکه حضرت بیدار شدند من قضیه را براى ایشان نقل کردم فرمود او را شناختى؟ گفتم: نه، پدر و مادرم فدایت. فرمود: او جبرئیل بود ; چون ناراحتى و درد من شدید بود او با سخن مى گفت تا اینکه درد اندکى تخفیف یافت، مشغول سخن گفتن با او بودم که به خواب رفتم.(3)
در آستان او عزرائیل هم اجازه مى گیرد
از امام باقر (ع) نقل شده است: چون هنگام وفات سید المرسلین رسید، شخصى اجازه خواست خدمت آن حضرت برسد. امیرالمومنین (ع) بیرون رفت و گفت: چه کار دارى؟ آن شخص گفت: مى خواهم رسول خدا را ملاقات نمایم. حضرت على فرمود: اکنون حال پیامبر مناسب نیست، لذا ملاقات با حضرت میسر نیست; بگو با او چه کار دارى؟ آن شخص گفت: کارى ضرورى دارم، حتماً باید خدمت ایشان برسم. امیرالمومنین نزد رسول خدا آمد و براى آن مرد رخصت طلبید .رسول خدا فرمود: در آید. چون داخل شد، نزدیک بالین رسول
خدا نشست و عرض کرد: اى رسول خدا، من از جانب حق تعالى به نزد تو آمده ام. حضرت فرمود: توکیستى؟ گفت: ملک الموت عزرائیل هستم. حق تعالى مرا فرستاد که شما را مخیر گردانم بین لقاى حق و بقاى در دنیا.
رسول گرامى فرمود: مرا مهلت ده تا جبرئیل فرود آید، با او مشورت کنم. پس جبرئیل نازل شد،گفت یا رسول الله آخرت براى شما از دنیا بهتر است و لقاى حق نیکوتر است از بقاى در دنیا; در آخرت حق تعالى از قرب و کرامت منزلت و شفاعت آن قدر به شما خواهد داد که خشنود گردى آنگاه رسول خدا به ملک الموت فرمود: به آنچه از طرف من خدا مامور شده اى اقدام نما. جبرئیل گفت: اى ملک الموت، تعجیل مکن تا من نزد پروردگار خود روم و برگردم. ملک الموت گفت: جان مقدس او به جایى رسیده است که دیگر تاخیر روا نیست.(1)
پیامبر گرامى در بستر بیمارى بود و دختر گرامیش زهرا(س) در کنار بستر وى نشسته بود و چهره نورانى او را نظاره مى کرد و اشعار معروفى که ابوطالب در حق پیامبر سروده بود، زمزمه مى کرد. حضرت فرمود: به جاى ان اشعار این آیه را تلاوت کن:
«و ما محمد الا رسول قد خلت من قل الرسل افان مات او قتل انقلبتم على عقبیه...» (2) محمد پیامبر خداست و پیش از او پیامبرانى آمده اند و رفته اند آیا هر گاه او فوت کند یا کشته شود به ایین گذشتگان خود باز مى گردید، هر کس عقب گرد کند ضررى به خدا نمى رساند.(3)
پیامبر در آخرین لحظات حیات دیدگان خود را باز کرد و فرمود برادرم را صدا کنیدتا در کنار بسترم حاضر شود همگان فهمیدند که مقصودش على است على در کنار بستر پیامبر نشست و او را بلند کرد و به سینه خود چسبانید علایم مرگ در چهره مبارک رسول الله نمایان شد و در آغوش على جان سپرد و روحش به ملکوت اعلى پیوست در این باره على(ع) مى فرماید:
رسول خدا در حالیکه سرش بر سینه ام بود، رحلت فرمود و در حالیکه فرشتگان مرا یارى مى کردند، او را غسل دادم(4)
على (ع) و بعضى ازبزرگان صحابه مشغول تجهیز بدن مطهر رسول خدا شدند و او را در همان خانه اى که از دنیا رفه بود دفن کردند در همان حال منافقان و ریاست طلبان در سقیفه بنى ساعده مشغول زیر پا نهادن وصایاى رسول خدا بودند.
ماه فروماند از جمال محمد
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نروید باعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتى نیست در نظر قدر با کمال محمد
وعده دیدار هر کسى بقیامت لیلة الاسرا شب وصال محمد
آدم ونوح و خلیل و موسى عیسى آمده مجموع در ظلال محمد
عرصه دنیا مجال همت او نیست روز قیامت مگر مجال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتابند نور نتابد مگر جمال محمد
وان همه پیرایه بست جنت فردوس بو، که قبولش کند بلال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابد پیش دو ابروى چون هلال محمد
چشم مرا تا بخواب دید جمالش خواب نمى گیرد از خیال محمد
«سعدى» اگر عاشقى کنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- محمد باقر مجلسى، همان ص 133
2- آل عمران / 144
3- شیخ مفید، الارشاد ص98
4- نهج البلاغه، خطبه 192
پاسخ سوال هفته قبل مبنی بر اینکه چه کسی اخرین نفر قبل از امام حسین در روز عاشورا و در بغل حضرت شهید شدند
این است که
در هیاهو ظهر عاشوراء و درست در زمانی که دیگر کسی را یارای ِ یاری کردن اباابدالله نبود ودرست در آن لحظه که تمام سربازان سید الشهداء همگی به درجه رفیع شهادت نائل شده بودن درست در همان لحظه کسی از دل خیمه های اهل بیت (ع) به سمت پسر رسول خدا شتافت و با دستان کوچک و خالی و با صدای لرزان و اشکانی جاری در آغوش عم خود قرار گرفت و با دستان کوچکش سپری شد در برابر شمشیرهای کفار با بدن امام خود و با اولین ضربه شمشیر یکی از دستان خود را فدای اباابدالله کرد.
آن کسی نبود جزء عبدالله ابن الحسن ابن علی ابن ابیطالب برادر زاده امام حسین .
از نظر
آیات عظام امام، تبریزى، خامنهاى، مکارم، سیستانى و وحید: بنابر احتیاط واجب باید صیغه به عربى صحیح خوانده شود.توضیحالمسائل مراجع، م 2370؛ آیتالله وحید، توضیحالمسائل، م 2434 و آیتالله خامنهاى، استفتاء، س 40.
آیات عظام صافى، فاضل و نورى: باید صیغه به عربى صحیح خوانده شود.توضیحالمسائل مراجع، م 2370؛ آیتالله نورى، توضیحالمسائل، م 2366.
آیتالله بهجت: خیر شرط نیست؛ بلکه مىتوانند به هر زبانى که خواستند بخوانند. اما احتیاط مستحب (بهتر) آن است که به عربى بخوانند.آیتالله بهجت، توضیحالمسائل مراجع، م 2370
آیا در اینترنت و چت با دیگرى، مىشود عقد موقت را با انجام تایپ اجرا کرد؟
به قول و نظر همه مراجع:
خیر، با تایپ کردن، عقد صحیح نیست.
آیت الله نورى، امام خمینى و آیت الله فاضل، التعلیقات على العروه، باب العقد و احکامه، م 2 ؛ آیت الله سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2363 ؛ آیت الله صافى، هدایة العباد، ج 2، باب العقد و احکامه و دفتر: آیات عظام وحید، تبریزى، بهجت، خامنهاى و مکارم.C
نقطه اصلی پیام پیامبران الهی در این است که :
خدای یگانه مبری از نواقص و محدودیتهای مادی به جای خدایان محدود و موهوم بشری است
لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ إِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
به یقین ، نوح را به سوى قومش فرستادیم ، پس به آنان گفت : اى قوم من ! خدا را بپرستید ، که شما را جز او معبودى نیست ، من قطعاً از عذاب روزى بزرگ بر شما می ترسم .(59اعراف)
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ
و به سوى قوم عاد ، برادرشان هود را فرستادیم ، گفت : اى قوم من ! خدا را بپرستید که شما را جز او معبودى نیست ، آیا [ از زشتى ها ] نمی پرهیزید ؟(۶۵ اعراف)
وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ هَـذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوَءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ «73»
و به سوى قوم ثمود ، برادرشان صالح را فرستادیم ، گفت : اى قوم من ! خدا را بپرستید که شما را جز او معبودى نیست ، براى شما دلیلى روشن از جانب پروردگارتان آمده است ، این ماده شتر [ از سوى ] خدا براى شما نشانه اى [ بر صدق رسالت من ] است ، پس او را واگذارید تا در زمین خدا بخورد و آزار و گزندى به او نرسانید که عذابى دردناک شما را خواهد گرفت . « اعراف73»
ولی متاسفانه باز هم کسانی هستند که خدای نات محدود را لباس مادیت بپوشانند و به زمین بکشانند مانند تجسم خدا در نزد مسیحیان و بعضی از فرقه های سنی
((خداوند بر اساس کتاب مقدس به زمین میآید پشت درختان مخفی میشود با انسان کشتی میگیرد و زمین میخورد ِدر قالب جسم مسیح در میآید و...ِدر عقاید معمول اهل سنت خدا در آخرت یا حتی در دنیا دیده میشود در قیامت ساق پایش را نشان میدهد و مومنین با دیدن ساق وی به سجده میافتند . و شبهای جمعه به دنیا مآید و بر بام مسجد سکنی میکند.))
|
سوال این هفته
در روز عاشورا آخرین نفری که در آغوش حضرت اباابدالله و قبل از ایشان به شهادت رسیدند چه کسی بوده و چه نسبتی با اباابدالله دارند؟
در نخستین اربعین شهادت امام حسین (ع)، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهدا شدند. بنا به برخی نقلها، در همان اربعین، کاروان اسرای اهل بیت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با جابر دیدار کردند. البته برخی از مورخان نیز آن را نفی کرده و نپذیرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمی در «منتهی الامال» دلایلی ذکر میکند که دیدار اهل بیت از کربلا در اربعین اول نبوده است. به هر حال، تکریم این روز و احیای خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورایی در زمانهای بعد بوده است.