سلام دوستان عزیز
امروز به جای برسی آیه اکمل الدین می خوام راجب پیامهی که اخیرا به صورت زیادی به دشنام دادن و توهین به مقدسات ما شیعیان برایم ارسال میشود بپردازم
بله دوستان مدتی است که پیامهای زیادی برایم ارسال میشود که توهین آمیز است ولی مطمئن باشید نوشتن این مطلب نه از خاطر رنجش بلکه به خاطر توضیخ است بله هر چند این پیامهای توهین آمیز زیاد باشند ما نگران نمیشویم بلکه خوشحالیم که میبینیم راهی که در پیش گرفتیم درست و صادق است
روی سخن من به آن بندگان سنی مذهب بی شعوری است که با دیدن این همه مدارکی که از کتابهای خودشان ارائه میکنیم باز سرکشی کرده و روی توهین کردن را پیش میگیرند
ای بندگان شما که خود را مسلمان تر از ما میدانید و ما را داخل دین نمیدانید نه اینکه پدران شما همان کسانی بودنند که اولین شمشیر را بر روی پیامبر اسلام کشیدند نه اینکه پدران شما همان کسانی بودند که از ترس شان از بت پرستی به دین اسلام گرویدند نه اینکه پدران و امیران شما همان کسانی بودند که در روز غدیر خم اولین تبریک را به مولای ما گفتند نه اینکه پدران شما همان کسانی بودند که دخت نبی اکرم را کتک زدند و حق مسلم آن را که فدک بود غصب کردند ... ای ابلهان شما که توهین میکنید اینها همه از کتاب هایتان بیرون امده حال با ایات قرآن نیز مخالفت میکنید
ای کوته اندیشان این همان کتابی است که شما ادعای مسلمانی آن را دارید حال بنگرید آیاتی را که جاودانه هستند و این آیات شهادت میدهند حق با کیست و چه کسانی به آن عمل کردند
اَلْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِْسْلامَ دیناً. . .
امروز کافران از (زوالِ) آیینِ شما، مأیوس شدند; بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودانِ) شما پذیرفتم... . آیه ۳ مائده
آیه شریفه با کدام یک از حوادث زمان پیامبر (صلى الله علیه وآله) قابل تطبیق است؟
نظریّه اوّل : یکى از نظریّاتى که فخر رازى در تفسیر آیه شریفه مطرح کرده این است که کلمه «الیوم» در این آیه در معناى حقیقى خود به کار نرفته است، بلکه معناى مجازى دارد، بدین معنى که «یوم» در اینجا به معناى «دوران» و «یک برهه از زمان» است; نه یک قطعه کوتاه از زمان
ولى پاسخ این نظریّه واضح و روشن است; زیرا معناى مجازى و غیر حقیقى، نیاز به قرینه روشنى دارد. آقاى فخر رازى چه قرینه روشنى براى این معناى مجازى ارائه مى کند؟
نظریّه دوم : منظور از «الیوم; امروز» در آیه شریفه، معناى حقیقى آن و روز خاص و معیّنى است و آن روز، روز عرفه، هشتم ماه ذى القعده، مى باشد. روز عرفه حجّة الوداع، آخرین سفر حجّ پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) که در سال دهم هجرت واقع شد
پاسخ:این نظریّه نیز قانع کننده نیست، زیرا مگر روز عرفه سال دهم هجرت با عرفه سال نهم و هشتم هجرت چه تفاوتى داشته که آن را ممتاز نموده است؟! اگر حادثه خاصّى در آن رخ نداده، پس چطور با این عظمت از آن یاد شده است؟
نظریّه سوم:مرحوم طبرسى، یکى از مفسّران زبردست و قوى شیعه، پس از نقل و ردّ دو نظریّه فخر رازى، تفسیر اهل البیت (علیه السلام) را در مورد آیه نقل مى کند که مورد قبول تمام مفسّران شیعه و علماء و دانشمندان آنهاست
ایشان معتقدند که منظور از آن روز با شکوه، که نا امید کننده کفّار بود و موجب جلب رضایت الهى گشت و دین و نعمت پروردگار کامل گشت، روز هیجدهم ذى الحجّه سال دهم هجرت، روز عید سعید غدیر است; روزى که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) در راستاى اجراى فرمان پروردگار، علىّ بن ابى طالب «علیهما السّلام» را به ولایت منصوب کرد و رسماً خلافت آن حضرت را به همه مسلمانان اعلام کرد.
اَلْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِْسْلامَ دیناً. . .
امروز کافران از (زوالِ) آیینِ شما، مأیوس شدند; بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودانِ) شما پذیرفتم... .
«سوره مائده، آیه 3»
روزى که آیه شریفه از آن سخن مى گوید، داراى چهار ویژگى مهم است.
اوّل : روزى است که باعث یأس و ناامیدى کفّار شد.
دوم : روزى است که مایه اکمال دین گشت.
سوم : روزى است که خداوند نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد.
چهارم : روزى است که خداوند راضى شد که دین اسلام، دین همیشگى مردم باشد.
راستى این روز بزرگ، با این ویژگیهاى چهارگانه، چه روزى بوده است؟
بله دوستان همانطور که قبلا اشاره کرده بودم آیه۶۷ سوره مائده که به نام آیه تبلیغ معروف است در حقانیت مولا علی علیه السلام چند لحظه قبل از واقعه غدیر خم صورت پذیرفت . اکنون آیات دیگری را که در اثبات این واقعیت وجود دارد را برایتان بیان میکنم
بسیارى از مفسّران و راویان حدیث، در ذیل آیات اوّلیّه سوره معارج(1)، شأن نزولى نقل کرده اند که خلاصه اش چنین است:
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) على(علیه السلام) را در غدیر خم به خلافت منصوب کرد و درباره او فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»
چیزى نگذشت که خبر آن در اطراف پیچید، «نعمان بن حارث فهرى» که از منافقان بود(2) خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد:
تو به ما دستور دادى که شهادت به یگانگى خدا، و رسالت تو بدهیم، ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و نماز و زکات دادى، همه اینها را پذیرفتیم، ولى به اینها راضى نشدى، تا این که این جوان (اشاره به على(علیه السلام)) را به جانشینى خود منصوب کردى و گفتى: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاه فَعَلىٌّ مَوْلاهُ» آیا این کار از ناحیه خودت بوده، یا از سوى خدا؟
پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: «قسم به خدایى که معبودى جز او نیست، از ناحیه خدا است».
«نعمان بن حارث» روى برگرداند و گفت:
«خداوندا، اگر این سخن حق است و از ناحیه تو است، سنگى از آسمان بر ما بباران!»
ناگهان سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت. و اینجا بود که آیه «سَئَلَ سائلٌ بِعَذاب واقِع» نازل گشت.
آنچه در بالا آمد مطابق روایتى است که در «مجمع البیان» از ابوالقاسم حسکانى نقل شده است(3); همین مضمون را بسیارى از مفسّران اهل سنّت و راویان احادیث علاّمه امینى در کتاب الغدیر، این روایت را از سى نفر از علماى اهل سنّت (با ذکر مدرک و عین عبارت) نقل مى کند، از جمله: «سیره حلبى»; «فرائد السّمطین» حموینى; «درر السّمطین» شیخ محمّد زرندى; «السّراج المنیر» شمس الدّین شافعى; «شرح جامع الصّغیر» سیوطى; «تفسیر غریب القرآن» حافظ ابو عبید هروى; «تفسیر شفاء الصّدور» ابوبکر نقّاش موصلى و کتابهاى دیگر.
1 . «سئل سائل بعذاب واقع * للکافرین لیس له دافع * من الله ذی المعارج; تقاضا کننده اى تقاضاى عذابى کرد که به وقوع پیوست، این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمى تواند آن را دفع کند، از سوى خداوند ذى المعارج.»
2 . در بعضى از روایات «حارث بن نعمان» و در بعضى «نضر بن حارث» آمده است.
3 . مجمع البیان، جلد 9 و 10، صفحه 352.
یـا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مـا اُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رَسَالَتَهُ واللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَیَهْدِی القَوْمَ الکَافِرینَ
اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان; و اگر (این کار را) نکنى رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مى دارد و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى کند. «سوره مائده، آیه 67»
این آیه شریفه، که به آیه تبلیغ مشهور شده است، پیرامون مهمترین مسأله جهان اسلام، پس از مسأله نبوّت و پیامبرى، بحث مى کند و به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)در اواخر عمر شریفش، با اصرار فراوان، دستور مى دهد که مسأله خلافت و جانشینى پس از خودش را با صراحت تمام با مردم در میان بگذارد و تکلیف مردم را از این جهت روشن کند. در تفسیر این آیه، دانشمندان شیعه و سنّى مطالب مختلفى بیان داشته اند
جمعى دیگر از دانشمندان و یاران پیامبر معترفند که آیه فوق پیرامون ولایت حضرت على(علیه السلام)نازل شده است.
در بین مفسّران اهل سنّت نیز عدّه اى روایت مربوط به ولایت امیرمؤمنان(علیه السلام)را نقل کرده اند، که مى توان به آقاى «سیوطى» در «الدّرّ المنثور، جلد دوم، صفحه 298» و «ابوالحسن واحدى نیشابورى» در «اسباب النّزول، صفحه 150» و «شیخ محمّد عبده» در «المنار، جلد ششم، صفحه 120» و «فخر رازى» در «تفسیر کبیر» و سایر تفاسیر اشاره کرد.
در این جا براى نمونه فقط قسمتى از کلام فخر رازى را نقل مى کنیم
نزلت الآیة فى فضل علی بن ابیطالب ولما نزلت هذه الآیة أخذ بیده و قال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقیه عمر فقال: هنیئاً لک یا بن أبی طالب! أصبحت مولای ومولى کل مؤمن و مؤمنة...(1)
این آیه در مورد علىّ بن ابى طالب نازل شده است. هنگامى که این آیه شریفه نازل شد، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)دست على(علیه السلام) را گرفت (و بلند کرد) و فرمود: «هر کس که من مولاى او هستم پس این على هم مولى و رهبر اوست. پروردگارا ! کسانى که ولایت على را پذیرفته اند دوست بدار و کسانى که با او به دشمنى
برخاسته اند، دشمن بدار!» سپس عمر با على(علیه السلام) ملاقات کرد و به آن حضرت عرض کرد: «اى فرزند ابوطالب! این فضیلت و مقام بر تو مبارک باشد. تو از امروز مولا و رهبر من و همه مردان و زنان مسلمان شدى!»
1 . الّتفسیر الکبیر، جلد 11، صفحه 49.
در مورد سوال هفته گذشته که پایه های غلو چند دسته هستند باید بگم که نظر امام علی(ع) در این مورد این است:
-غلو
1-2تعمق و فرو رفتن:هرکس بیش از حد تعمق کند حق باز نمی گردد و جزء غرق شدن در امور پیچیده چیزی برایش زیاد نمیشود
2-2نظریه و منازعه:هرکس در نظریه منازعه و مخامصه کند در اثر لجاجت طولانی،به احمق بودن مشهور میشود
3-2انحراف:هرکس انحراف پیدا کند نیکی به چشم او قبیح میآید و بدی به چشم او نیک میآید
4-2لجاجت:هرکس لجاجت بکند راه ها بر او کور میشود و کارش مورد اعتراض قرار میگیرد و بیرون آمدن از آن برایش مشکل میشود ، آنگاه که تابع راه مومنان نباشد
هتک حرمت حرمین امامین عسگرین را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر امام حجه ابن الحسن عسگری تسلیت عرض میکنیم. از زمانی که خلفای خود خوانده مسلمین پس از رحلت پیامبر(ص) جاهلانه و ظالمانه حکومت مختص مولی الموحدین علی علیه السلام و خاندان عصمت را غصب کردند و با برداشت عصر جاهلیت خود باعث انحراف دین مبین اسلام شدند، سرآغاز یک حرکت کاملا متضاد با احکام الهی و اسلام برداشته شد. |
قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء ( سلام الله علیها) :
لا تُصَلّى عَلَیَّ اُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَ اللّهِ وَ عَهْدَ أبى رَسُولِ اللّهِ فى أمیر الْمُؤمنینَ عَلیّ، وَ ظَلَمُوا لى حَقىّ، وَ أخَذُوا إرْثى، وَ خَرقُوا صَحیفَتى اللّتى کَتَبها لى أبى بِمُلْکِ فَدَکِ.
افرادى که عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمؤمنین علىّ (علیه السلام) شکستند، و در حقّ من ظلم کرده و ارثیّه ام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدک پاره کردند، نباید بر جنازه من نماز بگذارند.
بیت الأحزان: ص 113، کشف الغمّة: ج 2، ص 494.
مظهر تمام اسماء جمال الهی در نقطه زاء زهرایی است ،
ذات اقدس خطاب به پیامبراکرم که عالم طفیل وجود اوست می فرماید : لَوْلَاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاک (11) سر خلقت افلاک تو هستی و لولا علی لما خلقتک و اگر علی نبود این سر خلقت را که پیغمبر است خلق نمی کردم و لو لا فاطمه لما خلقتکما.
مرحوم غروی اصفهانی (کمپانی) در این شعرش غوغا کرده :
ناطقه مــرا مگر روح قدس کـنـد مدد
تـا که ثنای حضرت سیده نساء کند
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه
چشم دل ار نظاره بر مبدا و منتهی کند
صورت شاهد ازل معنی حسن لم یزل
وهم چگونه وصف آیینه حق نما کند
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند: |
حدیث فاطمی:
قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء ( سلام الله علیها) :
جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشّـِرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلاْخْلاصِ، وَ الْحَّجَ تَشْییداً لِلدّینِ.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می فرمایند:
خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرک و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاکى از هر نوع تکّبر، مقرّر نمود. و زکات (و خمس) را براى تزکیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست. و حجّ را براى استحکام أساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.
ریاحین الشّریعة: ج 1، ص 312، فاطمة الزّهراء (علیها السلام): ص 360، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه در جمع مهاجرین و انصار.